برند بوک (Brand Book) چیست؟ + راهنما طراحی آن
برند بوک Brand Book چیست؟ آیا تابهحال به معنای آن فکر کردهاید؟! اگر سازمان شما هویت مشخصی نداشته باشد، هرگز نمیتواند تیمی هماهنگ و مطابق با خواستههایش تشکیل دهد.
برند بوک همان سندی است که هویت و استانداردهای سازمان شما در مواردی مثل طراحی، بازاریابی و نگاه کلی به آن را مشخص میکند که یک کتابچه طولانی است که شامل تمامی دستورالعملهایی که در طراحی و بازاریابی برند شما باید و نباید به کار رود میشود.
در این مقاله از سایت مهدی عراقی قصد داریم بگوییم برند بوک چیست و در ادامه راهنمای عملی برای طراحی آن را برایتان توضیح دهیم.
برند بوک چیست؟
اگر دارای یک برند تازهکار باشید یا اصلاً قصد راهاندازی یک برند را داشته باشید، حتماً بارها و بارها واژهای به نام برند بوک را شنیدهاید! اگر بخواهم بهصورت کلی برند بوک را در چند کلمه خلاصه کنم میگویم: «یک راهنما برای تعیین مسیر طراحان و بازاریابان».
به همین سادگی! خب تعریف بالا بسیار ساده و خلاصه است و شما باید اطلاعات بیشتری راجع به این مفهوم داشته باشید تا کامل آن را درک کنید. هنگامیکه برند خودتان را راهاندازی میکنید، قطعاً دارای اهدافی مشخص و قابلاندازهگیری خواهید بود.
اما برای رسیدن به این اهداف قطعاً باید از یکسری استانداردهای خاص در طراحی، بازاریابی و… استفاده کنید که کاملاً در جهت به دست آوردن چیزی که میخواهید باشید.
بهعنوانمثال، یک برند لوازمآرایشی، هیچوقت نباید با مخاطبانش جدی و خشک صحبت کند زیرا مخاطبان آن و چیزی که قصد فروش آن را دارد، دارای روحیهای ظریف و شکننده هستند.
در طراحی لوگو و تعیین رنگ و فونت چنین برندی، باید بهصورت صحیح از رنگهایی که احساس خوبی منتقل میکنند استفاده شود. بهعنوانمثال شما نمیتوانید رنگ اصلی خودتان را سیاه انتخاب کنید! زیرا هیچ احساسی در آن وجود ندارد.
اما اگر مثلاً برند شما درزمینهٔ بازاریابی فعالیت میکند، احتمالاً باید لحن صحبت جدیتری را در پیش بگیرید و در طراحی لوگو و انتخاب رنگ برندتان، باید بهنوعی حس اطمینان و تخصص را به مخاطب انتقال دهید؛ زیرا احتمالاً اکثر مخاطبان شما کارآفرینان یا صاحبان برندها هستند و برای اینکه از خدمات شما استفاده کنند، باید از تخصص شما مطمئن باشند.
خب تا اینجا مثالهای بالا را خدمتتان عرض کردم که بگویم نحوه طراحی و بازاریابی برای یک برند تا چه حدی اهمیت دارد و برای چه باید اجزای مختلف هر سازمان کاملاً با یکدیگر هماهنگ باشند.
همانطور که در بالا نیز گفته شد، برند بوک سندی است که شامل تمامی استانداردهای سازمانی و دستورالعملهایی است که برای طراحی و بازاریابی یک شرکت باید مورداستفاده قرار گیرد.
هنگامیکه طراحان و بازاریابهای مختلفی را استخدام میکنیم، باید یک نقشه کلی و دستورالعمل به آنان بدهیم تا دقیقاً بدانند ما چه میخواهیم و کارشان را باید در راستای به دست آوردن چه هدفی انجام دهند.
بهعنوانمثال فرض میکنیم شما بهتازگی چند طراح را برای بخشهای مختلف برند مانند شبکههای اجتماعی، لوگو، قالب سایت و … استخدام کردهاید.
این طراحان دارای مهارت بسیار بالایی هستند و تمامی کارهایشان نیز جذاب و باکیفیت است؛ اما چون هیچ آشنایی با خواستههای سازمان شما ندارند، طراحهایشان را مطابق سلیقه و روش کار خود به شما تحویل میدهند.
در چنین شرایطی شما چند طرح بسیار فوقالعاده در اختیاردارید که بهتنهایی فوقالعاده هستند، اما با یکدیگر هیچ هماهنگی ندارند.
دقیقاً مانند این است که شما چیزی مانند عسل را با چیزی مثل لواشک بخواهید بخورید! هرکدام از این خوراکیها بهتنهایی خوشمزه و لذیذ هستند، اما اگر باهم استفاده شوند ممکن است باعث به هم ریختن معده شما شوند.
دقیقاً در چنین شرایطی است که نقش برند بوک مشخص میشود. وقتی شما اهداف سازمانی خودتان را میدانید و با توجه به روانشناسی رنگ، شکل و…، مطابق با اهدافتان طراحی، پیام، لحن سخن با مخاطبان و… را مشخص میکنید و آن را در یک سند به نام برند بوک قرار میدهید، هر فردی اعم از طراح و بازاریاب میتواند بهسادگی خودش را با خواستههای شما هماهنگ کند و در مسیر به دست آوردن اهدافتان قدم بردارد.
درواقع وقتی برند بوک خوبی داشته باشید و تمامی تلاشهایتان مطابق باشخصیت مخاطبان باشد، بهسادگی هرچه تمام اطمینانشان را به دست خواهید آورد و برندتان برای همیشه در ذهن او باقی میماند.
بهعنوانمثال، وقتی نام شرکت اپل را میشنوید، به یاد چه چیزی میافتید؟
کیفیت بالا؟ حس خاص بودن؟ سیب خورده شده؟ پشتیبانی قدرتمند یا؟…
درواقع این برند بوک شرکت اپل است که باعث شده در دید مخاطبان چنین هویتی برای خودش ایجاد کند که وقتی نام آن را میشنوید، مفاهیم بزرگتری در ذهنتان تداعی میشوند.
درواقع دربرند بوک تمامی طراحان و شرکتهای بازاریابی که ما با آنان قصد همکاری داریم را بر اساس یکسری قواعد و دستورات با یکدیگر هماهنگ میکند تا در مسیر رسیدن به اهداف سازمان ما در کنار یکدیگر تلاش کنند.
اگر دوست دارید برند شما نیز مثل اپل، هویتی قدرتمند داشته باشد که وقتی مخاطب نام آن را میشنود مفاهیم دیگری در ذهنش تداعی شوند، قطعاً به برند بوک نیاز خواهید داشت.
اصلاً مهم نیست که برند تازه تأسیسی دارید قدیمی؛ شما درهرصورت باید یک برند بوک کامل داشته باشید تا مسیرتان برای رسیدن به اهدافتان هموارتر شود.
چگونه هویت برند را تعریف کنیم؟
در بالا به شما گفته شد که برند بوک چیست و در ادامه مثالهایی نیز برایتان زدیم؛ اما شاید ضروری باشد که یک نگاه کاملتری به نحوه تعریف هویت برندمان داشته باشیم.
دربرند بوک ما باید بهصورت کامل بگوییم که برند ما چطور شخصیتی دارد. درواقع ما باید برند خودمان را یک شخصیت در نظر بگیریم و در ذهنمان ارزشها، ویژگیها، لحن صحبت و مأموریتهای او را تعیین کنیم.
بهعنوانمثال برند ما با مخاطبان بهصورت شوخطبعانِ صحبت میکند یا جدی؟ در هنگام معرفی خود، باید چه احساس و پیامی را منتقل کند؟ و تمامی ویژگیهایی که شخصیت موردنظر برند شما باید داشته باشد.
برای اینکه تشخیص دهید کدام شخصیت و نحوه رفتار مناسب برند شماست، ابتدا باید شخصیت و علایق مخاطبان هدف خودتان را بشناسید.
بهعنوانمثال برای برندی که لوازم موردنیاز کودکان را تولید میکند، قطعاً لحن صحبت جدی و بیاحساس اصلاً خوب نیست.
در ابتدای تشریح شخصیت شرکتتان باید مأموریت، تمایز و ارزشهای اصلی خود را معرفی کنید؛ با این کار میتوانید دستورالعملهای موردنیاز برای عناصر بصری و بازاریابی خودتان را شناسایی کرده و تفکر خاصی که مدنظر شماست را معرفی کنید.
نکته مهمی که وجود دارد این است که مخاطبان هدف ما در طول زمان ممکن است تغییر کنند یا همان مخاطبان قبل را داشته باشیم، اما به خاطر یکسری اتفاقات مختلف که در دورههای زمانی مختلف اتفاق میافتد، شخصیتشان دچار تغییر و تحول شود.
بنابراین نباید فکر کنید که با یکبار تحلیل مخاطبان و ساخت برند بوک، دیگر کارتان در این زمینه برای همیشه تمام است؛ بلکه باید بهصورت منظم و با دورههای زمانی مختلف، تحلیلهایی را انجام دهید و در صورت لزوم، تغییرات جدیدی را اعمال کنید.
برای بررسی مخاطبان هدف سؤالات زیر میتواند مفید باشد:
- مخاطبان هدف ما کیستاند؟ به عبارتی چه کسانی محصولات ما را میخرند؟
- مخاطبان چرا باید ما را به دیگر شرکتها ترجیح دهند؟
- آیا فقط به خاطر اینکه آنان مشتری شما هستند به آنان احترام میگذارید یا خودتان را یک دوست مورداطمینان برای آنان میدانید؟
- روحیه و علایق مخاطبان ما چگونه است؟
- با توجه به مخاطبانتان، تن صدا و لحن صحبتتان باید کدامیک از لحنهای جدی، شوخطبع و یا نامتعارف باشد؟
چرا باید برند بوک طراحی کنیم؟
با توجه به توضیحاتی که در بخشهای قبل خدمتتان اعلام کردیم، قطعاً متوجه تأثیر فوقالعاده برند بوک بر کسبوکار خودتان شدهاید.
با برند بوک میتوان تمام اجزای مختلف برند ازجمله عناصر بصری و طراحیها در قسمتهای مختلف مثل شبکههای اجتماعی، بیلبوردها، لوگو، سایت و … را با یکدیگر هماهنگ کرد تا در یک راستا حرکت کنند.
با برند بوک میتوان خیلی راحتتر و سریعتر مخاطبان را متقاعد به انجام کاری کرد که شما میخواهید و یک برتری چشمگیر نسبت به رقبا به دست آورید.
با برند بوک میتوان یک ارزش و تفکر خاصی که برای ماست را در ذهن مشتری ایجاد کرد تا وقتی به یاد برند ما میافتد، آن معنی در ذهنش تداعی شود و احساس خوبی دریافت کند. بهعنوانمثال وقتی نام شرکت اپل را میشنویم، بلافاصله مفهومهای بزرگتری مثل شیک بودن، خاص بودن، باکیفیت بودن و… در ذهن ما تداعی میشود.
با توجه به تعاریف بالا قطعاً برای ساخت برند بوک خود متقاعد شدهاید؛ اما بد نیست بهصورت جزءبهجزء نیز تأثیرات آن را برایتان شرح دهیم:
طراحی یکپارچه
برند شما دقیقاً مانند یک سیستم است! بله درست شنیدید؛ سیستم!
آیا میدانید تعریف سیستم چیست؟ «سیستم مجموعهای از اجزای مختلف است که با هماهنگی یکدیگر کار میکنند»
بهعنوانمثال ماشین یک سیستم است؛ فرمان، لاستیک، موتور، گیربکس، ترمز و تمامی اجزای دیگر در کنار یکدیگر باعث میشوند که ماشین بهدرستی به حرکت درآید؛ اما اگر یکی از این اجزا با دیگری هماهنگ نباشد، ماشین بهدرستی حرکت خواهد کرد؟ قطعاً خیر.
حال فرض کنید برند شما یک سیستم است و طراحان و بازاریابانی که برای شما کار میکنند نیز اجزای سیستم شما هستند. اگر یکی از آنان بخواهد راه خودش را برود و کار خودش را بکند، آیا برند شما در مسیر رسیدن به اهدافتان حرکت خواهد کرد؟
درواقع شما چه برندی تازه تأسیس داشته باشید چه قدیمی، نیازمند یک برند بوک حرفهای خواهید بود.
این فایل که میتواند از چند صفحه تا چندین صفحه باشد، یکسری دستورالعملها برای طراحان و بازاریابان رسم میکند تا مشخص شود که شما در جهت به دست آوردن چه چیزهایی حرکت میکنید و شرکتهای بازاریابی و طراحان، خودشان را باید بر اساس چه استانداردهایی هماهنگ کنند.
بهعنوانمثال اینکه از چه رنگی باید استفاده کنند تا مخاطبانتان احساساتی شوند، یا شکل لوگو شما چه شکلی باشد که مخاطب شمارا سادهتر به خاطر بسپارد و …
درزمینهٔ بازاریابی، شما تعیین میکنید در تبلیغاتتان لحن صحبت با مخاطب چطور باشد، از چه شرایط ظاهری در تبلیغات استفاده شود و …
با این کار تمامی اجزای سیستم شما با یکدیگر هماهنگ شده و دیگر نگران عدم یکپارچگی در برندتان نخواهید بود.
وقتی این سند را در اختیار داشته باشید، هر طراح جدیدی که استخدام کنید خیلی سریع میتواند خودش را با استاندارهای شما هماهنگ کند یا حتی قبل از اینکه استخدام شود، میتواند بررسی کند که آیا سبککاری شما با روحیات او سازگار است یا خیر؟
لحن و پیام یکسان
انسان موجودی احساسی است و تأثیرات بسیار زیادی از کلمات و لحن بیان آن کلمات میگیرد. بهعنوانمثال ساده، هنگامیکه فردی را صدا میکنید، با دریافت جواب «ها» حس بهتری خواهید داشت یا جواب «جانم»؟
بنابراین لحن بیان و پیام که ارسال میکنید، در همهجا. تحت هر شرایطی اهمیت به سزایی دارد.
در بازاریابی هم این نکته بهشدت اهمیت دارد. وقتی شما برند بوک خودتان را بسازید ، علاوه بر طراحان، بازاریابها نیز با یکدیگر هماهنگ میشوند و میتوانند شعارهای برند و داستان آن را بر اساس عناصر بصری شما هماهنگ کنند.
وقتی گروه بازاریابی بر اساس اهداف شرکت کار کند و گروه طراحی نیز بر همین اساس به فعالیت بپردازد، به نظرتان چه اتفاقی رخ میدهد؟
شما بهسرعت با حجم انبوهی از مشتریان روبرو خواهید شد و محصولاتتان یکی پس از دیگری به فروش خواهد رفت! برندتان بهسرعت در ذهن مشتریان جا باز خواهد کرد و دقیقاً حسی که برای مخاطب ساختهاید با شنیدن نام برندتان در ذهنش تداعی میشود.
آیا موفقیتی از این بیشتر برای یک برند قابلتصور است؟!
شناخته شدن برند توسط مشتری
شرکت «عالیس» را که به خاطر دارید؟! وقتی به یاد نام این برند میافتید، چه چیزی در ذهنتان تداعی میشود؟ قطعاً همان شعار اعصاب خورد کن «هلو شو بدم لیمو شو بدم»
وقتی به یک فروشگاه بروید و قصد خرید یک نوشیدنی داشته باشید، با یک نگاه به نام «عالیس» در بین تمامی محصولات، قطعاً آن را خواهید شناخت.
دقیقاً اصلیترین دلیل این اتفاق این است که شرکت «عالیس» یک برند بوک قدرتمند و هماهنگ دارد.
برند بوک باعث میشود مشتریان از محصولات شما شناخت پیدا کنند و با یک نگاه، آن را از بین سایر محصولات تشخیص دهند.
درواقع وقتی برند بوک دارید، گروه طراحی و بازاریابی بهسادگی میتواند پیام برند را به شیوههای مختلفی مثل لوگو بستهبندی و … به اطلاع مشتری برساند. وقتی این رویه تکرار شود، تبدیل به کلیشه میشود و مشتری شمارا همیشه به یاد خواهد داشت.
برند بوک باید شامل چه مواردی شود؟
حالا که گفتیم برند بوک چیست و از فواید آن در بازاریابی و طراحی برند شما صحبت کردیم، نوبت آن است که بفهمیم اصلاً فایل برند بوک ما باید شامل چه بخشهایی باشد؟
بهصورت کلی، برند بوک ما شامل دو بخش المانهای طراحی و المانهای ارتباطی است که باید بهصورت مجزا ساختهوپرداخته شوند تا شما سندی کامل در اختیار داشته باشید.
المانهای طراحی
المانهای طراحی، همان استاندارهایی هستند که طراحان باید هنگام طراحی قسمتهای مختلف عناصر بصری مثل لوگو، رنگها، بیلبوردها، شبکههای اجتماعی و … مورد استفاده قرار دهند.
شما در این قسمت بهعنوانمثال باید تعیین کنید که طراح از چه نوع رنگهای باهم میتواند استفاده کند و یا از چه رنگهایی نمیتواند؛ یا پسزمینههایی که برای هر رنگ باید مورد استفاده قرار گیرد کدام است و…
1 – پالت رنگ
همانطور که از نامش نیز مشخص است، پالت رنگ شامل تمامی رنگهایی است که باید در طراحی عناصر بصری برند مثل لوگو، شبکههای اجتماعی و … مورداستفاده قرار گیرند.
نکته مهم این است که شما باید رنگها را بر اساس تمام سیستمهای رنگی دربرند بوک تعریف کنید تا احتمال اشتباه و استفاده از رنگهای مشابه را از بین ببرید.
برای اینکه بهترین پالت رنگی را انتخاب کنید، هم سلیقه و هم هدف شما دخیل خواهند بود؛ همانطور که میدانید، ازنظر روانشناسی هر رنگ تأثیر به خصوصی روی احساسات و مغز انسان دارد، بنابراین شما باید در ابتدا هدف خودتان را بشناسید و سپس بر اساس هدفتان، اقدام به انتخاب رنگ کنید.
یک روش مناسب برای انتخاب رنگ ها، انتخاب 3 تا 5 رنگ است که یکی رنگ اصلی و غالب، دومی رنگ تأکیدی که برای لعاب دهی و زیباتر شدن طرح و سومی همرنگهای ساده و خنثی مثل سفید است که برای پسزمینه و طرحها انتخاب میشود.
بهعنوانمثال دربرند کوکاکولا، رنگ اصلی و غالب قرمز است و رنگ دوم، سفید است که برای نوشتن نام این برند روی رنگ قرمز استفاده میشود.
ترکیبهای مختلفی در پالت رنگ وجود دارند که میتوانید استفاده کنید. در زیر 4 مورد از آن-ها را خدمتتان معرفی میکنم:
مونوکروماتیک: در این نوع ترکیب رنگی، یک رنگ اصلی در پالت رنگ داریم و رنگ دوم نیز از سایهروشنهای همین رنگ انتخاب میشود و مورداستفاده قرار میگیرد.
رنگهای مکمل: در این نوع ترکیب روی رنگهایی تأکید میشود که وقتی در کنار هم باشند بیشترین تضاد ممکن را به وجود خواهند آورد و در چرخه رنگ روبروی هم قرار میگیرند. بهعنوانمثال قرار گرفتن رنگ سفید روی پسزمینه مشکی یا برعکس.
رنگهای سهتایی: رنگهایی هستند که در چرخه رنگ بهصورت مثلث وار در کنار یکدیگر قرار دارند و در کنار هم باعث تضاد رنگی میشوند.
رنگهای همخانواده: رنگهای همخانواده همان رنگهایی هستند که شباهت زیادی به یکدیگر دارند و در چرخه رنگ در نزدیکی یکدیگر قرار میگیرند؛ به عنوان مثال قرمز و نارنجی.
سایتهای زیادی برای انتخاب و ایجاد پالت رنگی در سبک های مختلف وجود دارند که پیشنهاد ما به شما، استفاده از سایت فوقالعاده coolors.co هست.
2 – لوگو
لوگوها اولین نشانههایی هستند که باعث شناخته شدن یک برند توسط مخاطبان میشوند. وقتی لوگوی مناسبی داشته باشید، مخاطبان بهسادگی شمارا به خاطر خواهند داشت.
در بخش لوگو دربرند بوک، باید دقیقاً تعیین کنید که لوگوی شما باید دارای چه ابعادی باشد و در طراحی آن از چه رنگهایی استفاده شود و همچنین از چه رنگهایی نباید.
هر شکل و رنگی که در طراحی نشانواره به کار رود، دارای مفهوم خاصی برای مخاطبان خواهد بود که برای شناخت دقیق آنان حتماً باید روانشناسی رنگ و شکل را بلد باشید.
3 – فونت
فونتها بخشهای جداییناپذیری از عناصر بصری هستند و میتوانند تأثیرات زیادی روی مخاطبان بگذارند.
درواقع این فونت است که متن شما را به مخاطب نمایش میدهد؛ یعنی اولین چیزی که میتواند توجه مخاطبان را به خود جلب کند، قطعاً فونت شما خواهد بود.
در این قسمت از برند بوک خود باید تعیین کنید که طراحان از چه فونتهایی و در چه بخشهایی استفاده کنند و سایز آنان در قسمت-های مختلف باید چقدر باشد.
4 – آیکونها
آیکونها نیز از عناصر بصری بسیار مهمی هستند که در طراحی ظاهر برند شما بسیار اثرگذاری بالایی خواهند داشت.
شما باید بهصورت دقیقاً صحیح مشخص کنید که از چه آیکونهایی و در چه ابعادی باید در طراحی قسمت-های مختلف برندتان استفاده شود.
5 – تصویرها
آخرین بخش از المانهای طراحی برند بوک، مربوط به تصویرهای برند است. شما در این بخش باید مشخص کنید که از چه عکسهایی و در چه ابعادی باید در طراحیها استفاده شود و از چه عکسهایی نباید.
المانهای ارتباطی
المانهای ارتباطی همان المانهایی هستند که ربطی به طراحی شما ندارند، اما تأثیر بسیار زیادی در انتقال پیام شما به مخاطبان و انتقال تفکر شما به آنان دارند.
بهعنوانمثال داستان برند، ارزشهای برند، لحن برند و …
1 – داستان برند
هر برندی روزی به وجود آمده است و قطعاً تاریخچهای دارد. شما باید در این قسمت از سند برند بوک خود، تا حد امکان سعی کنید داستان برند خودتان از ابتدا تا انتها را بهصورت واضح و مشخص شرح دهید.
با این کار نشان میدهید که برند شما دارای شخصیت است و مانند یک انسان زندگی میکند. در چنین شرایطی مخاطبان خیلی راحتتر میتوانند با شما ارتباط برقرار کنند.
حتماً به جزئیات نیز بپردازید؛ زیرا معمولاً پرداختن به جزئیات برای مخاطب جذابتر است.
2 – ارزشهای برند
برندی که قصد فعالیت در بازار را دارد، قطعاً باید دارای ارزشهایی باشد. در این بخش باید دقیقاً مشخص کنید که به مخاطبان چه ارزشهایی ارائه خواهید داد و برنامهتان برای رفع نیازهای آنان چیست…
درواقع وقتی مخاطب ارزشهای شمارا بداند، اطمینان بیشتری به شما خواهد داشت و تیم بازاریابی شما نیز خیلی سادهتر میتواند ایدههای شمارا به اجرا درآورده و در راستای هدف شما حرکت کنند.
3 – لحن برند
در این قسمت باید دقیقاً برند خودتان را مانند یک شخصیت در نظر بگیرید و ویژگیهای رفتاری و اخلاقی او با مخاطبان را تعیین کنید. مثلاً برند شما باید لحنی جدی با مخاطبان داشته باشد یا خودمانی؟
این لحن باید در تمامی بخشهای بازاریابی شما ازجمله تولید محتوا، شبکههای اجتماعی، لوگو و… مورداستفاده قرار گیرد.
چگونه برند بوک طراحی کنیم؟ 4 مرحله ساده
تا به اینجا به شما گفتیم که برند بوک چیست، چه فایدهای دارد و در ادامه اجزای مختلف آن را نیز به شما معرفی کردیم.حالا و با توجه به مطالب گفتهشده، شاید بد نباشد نحوه طراحی برند بوک را نیز به شما بگوییم تا دیگر اتمامحجت کرده باشیم.
برای ساخت برند بوک، باید 4 مرحله زیر را طی کنید.
1 – شناخت مأموریت
هر برندی در راستای انجام مأموریتی کار میکند. قبل از اینکه بخواهید برند بوک خودتان را طراحی کنید، در ابتدا باید مأموریت برند خودتان را شناخته و درک کنید.
این به کارکنان کمک میکند تا بهخوبی خودشان را بر اساس اهداف شما هماهنگ کنند و در راستای آنان قدم بردارند.
برای شناخت مأموریت برندتان، سؤالات زیر میتواند مفید باشد:
- درنهایت برند شما میخواهد به چه چیزی برسد؟ (هدف نهایی آن چیست)
- اصلاً چرا این برند را ساختید؟(درک چرایی)
- ما قصد داریم با برندمان چه چیزی را در دنیا تغییر دهیم؟
2 – تعیین چشمانداز
چشمانداز یعنی بدانید که برند شما باید در راستای چه جهتی حرکت کند و درنهایت به کجا برسد. درواقع با داشتن چشمانداز صحیح، میتوانید استراتژیها و تکنیکهای صحیحی را برای رسیدن به اهدافتان تعیین کنید و در تصمیمگیریها نیز بسیار موفقتر عمل کنید.
3 – پرسونای برند
پرسونای برند خود بحثی کامل است که شاید تشریح کامل آن در این مقاله نگنجد.
اما بهصورت کلی، شما باید برندتان را یک شخصیت تصور کنید که در حال زندگی است؛ حال باید ویژگیهای اخلاقی و رفتاری مثل لحن صحبت با مخاطب، علاقهمندیهای او ازجمله رنگهای مختلف و … را تشخیص دهید.
4 – پرسونای مخاطب
در این قسمت، باید تمامی شخصیتهای خیالی که قرار است مشتریهای شما باشند را کاملاً در ذهنتان شبیهسازی کنید و ویژگیها و علایق آنان را بشناسید.
ازآنجاییکه قطعاً دستههای مختلفی از مشتریان وجود دارند، باید چند پرسونای مخاطب طراحی کنید تا تمامی مخاطبانتان را بشناسید.
جمعبندی و نتیجه گیری
بهصورت کلی، برند بوک شامل یکسری اصول و استاندارهایی است که تیم طراحی و بازاریابی شما باید بر اساس آن خودشان را هماهنگ کنند تا در جهت دستیابی به اهداف جمعی برند قرار گیرند.
یک برند بوک به شما کمک میکند حداکثر تأثیر را بر مخاطبانتان بگذارید و بهسادگی هرچهتمامتر، آنان را به مخاطبان باوفایی تبدیل کنید که شمارا همیشه به یاد دارند.
ازآنجاییکه برند بوک موضوعی تقریباً جدید است، در این مقاله سعی کردیم بهصورت کامل به بررسی این بحث بپردازیم و تمامی دانشی که برای ساخت این سند نیاز دارید را در اختیارتان قرار دهیم.
نظر شما چیست؟ تابهحال برند بوک خودتان را طراحی کردهاید؟ تأثیرات آن برایتان چه بوده است؟ حتماً نظرتان را در کامنتها بنویسید.