هدف گذاری به روش اسمارت (SMART) چیست و آیا مفید است؟
آیا تابهحال در زندگی هدفی داشتهاید؟ تمامی انسانها در زندگی هدف دارند و در طول عمرشان برای رسیدن به آنها تلاش میکنند؛ اما چرا بسیاری از افراد هرگز به اهدافشان نمیرسند؟!
هدفی که مکتوب نباشد و زمان دقیقی برایش تعیین نشود، تنها یک آرزو خواهد بود و بنابراین امکان رسیدن به آن نیز وجود ندارد! هدف گذاری اسمارت یک روش فوقالعاده است که بهصورت حرفهای اهدافتان را مکتوب میکند و شانس رسیدن به آنها را افزایش میدهد.
در این مقاله از سایت مهدی عراقی قصد داریم بگوییم هدف گذاری اسمارت چیست و در ادامه مثالهای بسیار کاربردی برای درک آن را برایتان شرح دهیم.
هدف چیست؟
هر انسانی در زندگی، خواسته یا آرزویی دارد که به امید رسیدن به آنها زندگی میکند. بهصورت کلی هدف یعنی: «یک نتیجه یا خواسته که آن را تعیین میکنیم و در ادامه برای رسیدن به آن برنامهریزیهای لازم را انجام میدهیم»
هدف میتواند کلی یا جزئی باشد، کوتاهمدت یا بلندمدت باشد یا برای همیشه یک آرزو باقی بماند.
بهعنوانمثال: هدف بلندمدت ما میتواند افزایش شهرت برندمان در طول 2 سال آینده باشد و هدف کوتاهمدت افزایش ترافیک سایت به میزان 10 درصد تا 3 ماه آینده باشد.
به هر چیزی که بخواهیم برسیم، با روشی باید آن را مکتوب کنیم تا تبدیل به هدف شود و درنهایت بتوانیم آن را از دنیای رؤیا، به عالم واقعیت بیاوریم.
چرا به اهدافمان نمیرسیم؟
بسیاری از افراد (حتی خود شما) بارها اهدافی برای خودشان تعیین میکنند و در مسیر رسیدن به آنها نیز بسیار جدی هستند؛ اما باگذشت مدتی ناامید شده و آنها را رها میکنند!
آیا تابهحال از خودتان پرسیدهاید که چرا این اتفاق میافتد؟!
هر هدفی برای واقعی شدن نیاز به یکسری اقدامات دارد که برای انجام این اقدامات نیاز به انگیزه داریم. اگر اهداف نادرستی تعیین کنید، انگیزه کافی برای انجام کارها را ندارید و درنهایت اهدافتان تنها یک آرزو باقی میمانند.
به اهداف زیر دقت کنید:
- میخواهم موفق شوم
- میخواهم ورزشکار شوم
- میخواهم پولدار شوم
- میخواهم شغل خوبی داشته باشم
- و…
موارد بالا تنها بخشی از اهدافی است که افراد روزانه برای خودشان تعیین میکنند؛ اما جالب است بدانید که پیدا کردن اهداف درست خود نیاز به تفکر بسیار زیادی دارد و شما صرفاً نمیتوانید بر اساس علاقهتان بگویید من فلان چیز را میخواهم!
بنابراین اولین مرحله، شناخت صحیح اهداف است و پسازاین است که میتوانیم برای رسیدن به آنها امیدی داشته باشیم.
چگونه اهداف درستی برای خودمان تعیین کنیم؟
هر انسانی باهدفی خاص خلقشده است و درواقع تمامی ما بخشی از چرخه روزگار هستیم.
برای اینکه بتوانیم اهداف درستی برای خودمان تعیین کنیم، ابتدا باید خودمان و علایقمان را بشناسیم.
هرکدام از ما در زندگی مأموریتی داریم؛ برخلاف اهداف، مأموریت زندگی ما هرگز تمام نمیشود و تا پایان زندگی ما و پسازآن ادامه خواهد داشت؛ درواقع اهدافی که در زندگی تعیین میکنیم تنها برای این است که در راستای انجام مأموریتمان باشیم و پس از مرگ ما نیز، باید توسط اشخاص مناسب ادامه داشته باشد.
بهعنوانمثال: پروفسور سمیعی را تصور کنید؛ رسالت او در زندگی میتواند نجات جان انسانها باشد و حرکت در راستای این مأموریت اورا خوشحال میکند.
حال برای اینکه بتواند در این جهت حرکت کند، نیاز به یکسری اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خواهد داشت؛ بهعنوانمثال: انجام 4 عمل جراحی مهم تا 4 ماه آینده یا برگزاری یک سمینار آموزشی برای دانشجویان و…
بنابراین قبل از اینکه به فکر تعیین اهدافمان باشیم، باید رسالت خودمان را بشناسیم. شناخت رسالت چیزی نیست که یک یا دوروزه حاصل شود و شما باید مدت زیادی وقت صرف این کارکنید.
بسیاری از اوقات ممکن است اهدافی برای خودمان تعیین کنیم و انگیزه زیادی نیز برایش داشته باشیم، اما پس از رسیدن به آن به خودمان میگوییم که: «من اصلاً این را نمیخواستم! چرا وقتم را برایش هدر دادم؟»
دلیل اینچنین مشکلات دقیقاً نشناختن رسالت است.
برای شناخت رسالت فردی سؤالهای زیر میتواند کمککننده باشد:
- اگر هیچ محدودیت مالی نداشتم، چهکاری انجام میدادم؟
- من موفقیت را در چه چیزی میبینم؟
- رسیدن به چه چیزهایی مرا خوشحال میکند؟
- ارزشهای من کداماند؟
- به فرض که به فلان هدف رسیدم، خب که چی؟
سؤالات بالا تنها یک جرقه برای شناخت رسالت شما هستند و برای شناخت دقیق آن نیاز بهصرف زمان زیادی هست که در این مقاله نمیگنجد؛ پیشنهاد میکنیم در اینترنت واژه «چگونه رسالت خود را پیدا کنیم» را سرچ کنید تا اطلاعات بیشتری به دست بیاورید.
هدف گذاری اسمارت چیست؟
آلبرت هابارد در اواخر قرن نوزدهم، طی تحقیقاتی متوجه شد که بسیاری از مردم هرچه برای اهدافشان تلاش میکنند، به هیچ نتیجهای نمیرسند. این به معنای تنبلی کردن آنها یا نداشتن استعداد نبود. مشکل اصلی نداشتن تمرکز بود که باعث میشد وقتشان را برای بسیاری از مسائل متفرقه هدر دهند و درنهایت هیچکدام از تلاشهایشان به ثمر ننشیند!
او در نوامبر 1981 طی یک مقاله روش هدف گذاری اسمارت را با عنوان «یکراه هوشمند برای تعیین اهداف مدیریتی وجود دارد» معرفی کرد.
او میگوید که اگر اهداف دارای 5 ویژگی باشند، مردم خیلی راحت میتوانند روی آنها تمرکز کنند.
اسمارت از 5 واژه:
- مشخص (Specific)،
- قابلاندازهگیری (Measurable)،
- در دسترس (Achievable or Attainable)،
- مناسب و مرتبط (Relevant)،
- زماندار (Time-based or time bounded)
تشکیلشده است و به ما کمک میکند که روی اهدافمان تمرکز داشته باشیم.
نکته: در طی زمان ویژگیهایی مثل: ارزیابی (Evaluated) و بازبینی (Reviewed) به روش اسمارت اضافهشده است که چیز جدیدی نیست؛ این دو بعد از تعیین اهداف و برنامهریزی، روی خود اهداف اجرا میشوند. بنابراین زیاد روی آنها تمرکز نکنید، چون در گام اول باید اهدافتان را بشناسید.
یک هدف SAMRT چه ویژگیهایی دارد؟
در بالا بهصورت مختصر گفتیم که Smart میگوید اهداف ما باید دارای 5 ویژگی: مشخص، قابلاندازهگیری، قابل دستیابی، مناسب و زماندار باشد.
حالا میخواهیم هر ویژگی را بهصورت دقیقتری موردبررسی قرار دهیم تا شما کاملاً بدانید راجع به چه چیزی صحبت میکنیم.
مشخص
اگر دقیقاً ندانید چه میخواهید، هرگز به آن نخواهید رسید.
به اهداف زیر توجه کنید:
- میخواهم خوشهیکل شوم
- میخواهم پولدار شوم
- میخواهم رشد کنم
- میخواهم فروش سایتم 10% افزایش یابد
به چهار مثال بالا دقت کنید؛ کدامیک قابل دستیابیتر است؟ در مثال چهارم ما دقیقاً میدانیم چه چیزی میخواهیم، بنابراین ذهن ما خیلی دقیقتر میتواند روی این هدف تمرکز کند و درنهایت برنامهریزی برای آن بسیار ساده خواهد بود.
پس اولین ویژگی هدف گذاری اسمارت میگوید: «هدف شما باید کاملاً واضح و مشخص باشد، یعنی دقیقاً بدانید چه چیزی میخواهید»
برای اینکه هدفتان را بهصورت دقیق بشناسید، به سؤالات زیر پاسخ دهید:
- دقیقاً چه چیزی میخواهم؟(مثلاً 10000 بازدیدکننده جدید)
- چگونه باید آن را به دست بیاورم؟ (با چه روشی)
- این کار در چه مکانی باید انجام شود؟(مثلاً اینستاگرام یا گوگل)
- از چه کسی باید کمک بگیرم؟
وقتی اهدافتان را بهصورت دقیقی بشناسید، ذهنتان بهراحتی میتواند روی آنها تمرکز کند و ازاینرو، یک تعهد درونی برای رسیدن به آنها خواهید داشت.
بهعنوانمثال: اگر بخواهیم هدف افزایش بازدید سایت را بهصورت دقیق و مشخص بیان کنیم میگوییم: افزایش بازدید سایت به میزان 10000 عدد با استفاده از تبلیغات و محتوای خوب و در مکانی مثل گوگل یا اینستاگرام.
بنابراین اهداف ما بههیچعنوان نباید مبهم و کلی باشند و بهصورت کاملاً مشخص و واضح، باید بدانیم چه چیزی میخواهیم تا شانس رسیدن به آنها افزایش یابد.
قابلاندازهگیری
وقتی هدفی تعیین میکنیم، باید بتوان آن را بهسادگی اندازهگیری کرد. یعنی دقیقاً بدانیم در چه شرایطی به هدف رسیدهایم و معیار ما برای اندازهگیری میزان موفقیتمان چیست.
بهعنوانمثال دو هدف زیر را در نظر بگیرید:
- میخواهم لاغر شوم
- میخواهم تا دو ماه آینده 6 کیلو وزن کم کنم
هدف اول اصلاً قابلاندازهگیری نیست و ما نمیدانیم چه شرایطی به معنی لاغر شدن است؛ مثلاً: شاید برای یک فردی کم کردن 5 کیلو وزن به معنای لاغری باشد و برای فردی دیگر 20 کیلوگرم! پس اصلاً نمیتوان این هدف را اندازهگیری کرد.
اما در هدف دوم بهسادگی با وسیلهای به نام ترازو میتوان میزان موفقیت را فهمید. وقتی بعد از دوماه تلاش سخت، به روی ترازو بروید و ببینید که 6 کیلو وزن کم کردهاید، یعنی به هدفتان رسیدهاید و این به معنای قابلاندازهگیری بودن آن است.
دستیافتنی
قبل از اینکه بخواهید هدفی تعیین کنید، باید ببینید که آیا آنها قابل دستیابی هستند یا نه؟ به چه منابع و تخصصهایی نیاز دارید؟
برای رسیدن به هر هدفی نیاز به یکسری مهارتها و منابع خواهید داشت و درصورتیکه آنها را نداشته باشید، رسیدن به هدف نیز غیرممکن خواهد بود.
البته این به معنی این نیست که نمیتوانید به اهداف بزرگی دست پیدا کنید، بلکه معنای آن است که باید بهطور منطقی اهدافتان را بشناسید و ببینید برای رسیدن به آنها باید چه مهارتهایی را در خودتان به وجود بیاورید.
واقعگرایانه
ما در هدف گذاری اسمارت نمیخواهیم اهداف تخیلی برای خودمان تعیین کنیم! چون از همان ابتدا امکان رسیدن به آنها مردود است و ماهم وقتمان را از سر راه پیدا نکردهایم!
البته توجه کنید اهداف بزرگ با اهداف تخیلی تفاوت دارند. اهداف بزرگ اهدافی هستند که قابلدستیابی هستند اما در حال حاضر امکان رسیدن به آنها وجود ندارد؛ مثلاً شاید تازه ورزشی بوکس را شروع کرده باشید و در آینده بخواهید به قهرمانی جهان دست پیدا کنید. شاید این هدف در حال حاضر برای شما ممکن نباشد، اما در آینده خواهد بود.
منظور ما از اهداف تخیلی اهدافی هستند که امکان رسیدن به آنها وجود ندارد؛ مثلاً رفتن به کره ماه طی یک ماه آینده!
ما برای اینکه بتوانیم به اهداف بزرگ (و واقعگرایانه) برسیم، باید آنها را به هدفهای کوچکی تقسیم (خورد) کنیم. به همان مثال بوکس بر میگردیم. اگر هدف نهایی شما قهرمانی جهان باشد، باید آن را بهصورت زیر خورد کنید:
- رفتن به کلاسهای آموزشی
- شرکت و قهرمانی در مسابقات استانی
- قهرمانی در مسابقات کشوری
- قهرمانی در مسابقات جهانی
وقتی اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر تقسیم میکنیم، مسیرمان بسیار راحتتر میشود؛ رسیدن به اهداف کوچک خیلی راحتتر است بنابراین وقتی به آنها برسید یک احساس انگیزه برای ادامه راه خواهید داشت.
درواقع هر هدف بزرگی از قدمهای کوچکی تشکیلشده است که درنهایت مارا به هدف اصلی میرسانند.
وقتی اهدافتان را خورد کنید و تمرکزتان روی اهداف کوچک باشد، ذهنتان کار هارا آسان میبیند و به همین دلیل انگیزهتان حفظ خواهد شد.
مرتبط و مناسب
اهدافی که تعیین میکنید، باید باهم در ارتباط باشند؛ درواقع وقتی به یکی از آنها رسیدید، در بقیه اهداف هم باید پیشرفت چشمگیری داشته باشید.
اگر اهدافتان در تضاد با یکدیگر باشند، یا به آنها نمیرسید یا باید خیلی بیشتر از چیزی که لازم هست انرژی و منابعتان را صرف کنید.
بهعنوانمثال: یکی از اهداف یک فوتبالیست میتواند رسیدن بهعنوان آقای گلی در لیگ و یکی دیگر بردن جوایز فردی باشد؛ خب؟ وقتی شما در لیگ آقای گل شوید، درواقع شانستان برای بردن جوایز فردی نیز افزایشیافته است و درواقع این دو کاملاً به هم مرتبط هستند!
در مقابل، اهدافی که تعیین میکنید باید باشخصیت و روحیات شما کاملاً مرتبط باشد؛ بهعنوانمثال یک فرد درونگرا نمیتواند یک شغل اجتماعی انتخاب کند یا برعکس، یک فرد برونگرا نمیتواند شغلی که نیاز به پشتمیزنشینی دارد انتخاب کند.
شما باید یک علاقه درونی نسبت به اهدافتان داشته باشید تا در طی مسیر و مواجهشدن با مشکلات ناامید نشده و به راه خود ادامه دهید. درواقع اگر به اهدافتان علاقهای نداشته باشید، پس از رسیدن به آنان عمیقاً احساس خوشحالی نخواهید داشت.
برای اینکه تشخیص دهید یک هدف مناسب شماست و مرتبط است، سؤالات زیر میتواند کمککننده باشد:
- این هدف همان چیزی است که من میخواهم؟
- وقتی به این هدف برسم، شرایطم چه تغییری میکند؟
- این تغییرات مرا خوشحال میکند؟
- این هدف را چون دوست دارید انجام میدهید یا صرفاً چون بقیه از شما میخواهند؟
وقتی به سؤالات بالا بهدرستی پاسخ دهید بهراحتی میتوانید بفهمید هدفتان با علایق و روحیات شما مرتبط است یا نه.
بهعنوانمثال: فروشگاه اینترنتی دیجیکالا را در نظر بگیرید. فرض کنید این شرکت قصد دارد بازدیدش را به میزان 10 درصد افزایش دهد. فایده این کار چیست؟ محصولاتش دیده میشود به همین دلیل فروش محصولاتش نیز افزایش مییابد. پس این هدف با اهداف اصلی شرکت که افزایش سود و مشتریان است کاملاً همخوانی دارد و یک هدف مناسب است.
دارای محدوده زمانی مشخص
مغز انسان طوری طراحیشده که وقتی برای انجام کاری وقت زیادی دارد، آن را تا میتواند به تأخیر بیاندازد.
وقتی ما برای رسیدن به هدفی زمان مشخصی تعیین نکنیم، هیچ احساس تعهدی نخواهیم داشت، بنابراین همیشه امروز و فردا میکنیم.
وقتی برای کاری بازه زمانی مشخصی تعیین نکنید، یا آن را انجام نمیدهید یا وقت بسیار نامعقولی صرف آن میکنید!
خب برای هر کار باید چقدر زمان بگذاریم؟
در ابتدا باید بهصورت منطقی تشخیص دهید که کار موردنظرچقدر زمان نیاز دارد و به نسبت آنیک بازه زمانی منطقی تعیین کنید؛ یعنی نه در حدی زیاد که باعث کش آمدن کار و هدر رفتن وقت شود، و نه در حدی فشرده که با هر اتفاق غیرقابلپیشبینی کارتان عقب بیافتد و آن را به زمان دیگری موکول کنید!
بهعنوان مثال دو هدف زیر را در نظر بگیرید:
- میخواهم 6 کیلو وزن کم کنم
- میخواهم تا 2 ماه آینده 6 کیلو وزن کم کنم
در هدف اول چون هیچ زمانی تعیین نکردهاید، هیچ احساس مسئولیتی نسبت به آن نخواهید داشت بنابراین همیشه میگویید «حالا بعداً انجامش میدم»
ولی در هدف دوم چون یک بازه زمانی مشخص تعیین کردهاید، میدانید که تا 2 ماه آینده باید 6 کیلو وزن کم کنید، بنابراین هر کاری که لازم باشد انجام خواهید داد.
سؤالات زیر نیز میتوانند کمککننده باشند:
- در چه بازه زمانی باید به این هدف برسم؟
- برای رسیدن به این هدف چقدر زمان نیاز است؟ (کاملاً منطقی)
- کار هارا چه زمانی باید شروع کنم؟
- بهصورت روزانه باید چهکارهایی را انجام دهم که تا بازه زمانی مشخصشده، به هدف برسم؟
آیا هدف گذاری اسمارت برای شناسایی اهداف مناسب است؟
بسیاری از افراد با استفاده از اسمارت سعی میکنند اهدافشان را شناسایی کنند درصورتیکه این روش بسیار اشتباه است.
اسمارت برای پیدا کردن اهداف بسیار افتضاح است و نتیجهای جز شکست ندارد! درواقع ما زمانی از اسمارت استفاده میکنیم که اهدافمان را میشناسیم و تنها با استفاده از آن، اهدافمان را سازماندهی میکنیم.
همانطور که در بالا نیز گفته شد، برای اینکه اهداف مناسبی تعیین کنیم در ابتدا باید رسالت زندگیمان را بشناسیم، سپس با استفاده از روش اسمارت، نسبت به هدفگذاری اقدام کنیم.
مثلاً: فرض کنید که پس از مدتی تحقیق و خودشناسی متوجه میشوید که رسالت زندگی شما در آموزش دادن به دیگران است. در اینجا ما از قبل هدف اصلیمان را میشناسیم و در ادامه با استفاده از اسمارت این هدف را سازماندهی میکنیم، بهطوریکه بتوان اقداماتی برای آن انجام داد.
برخی از اهداف این فرد میتواند بهصورت زیر باشد:
- ضبط 5 دوره آموزشی
- برگزاری درس گروهی
در اینجا ما اهدافمان را میدانیم، اما سازماندهیشان نکردهایم یعنی از 5 فاکتور اسمارت: مشخص، قابلاندازهگیری، مناسب و مرتبط، قابلدستیابی و با بازه زمانی مشخص استفاده نکردهایم.
اهداف بالا پس از سازماندهی توسط اسمارت میتواند چیزی شبیه زیر باشد:
- ضبط 5 دوره آموزشی در رابطه با کسب درآمد از اینستاگرام تا 3 ماه آینده
- برگزاری 1 سمینار در رابطه با کسب درآمد از اینستاگرام در فلان مکان با 2000 شرکتکننده تا 5 ماه آینده
پس متوجه شدیم که روش اسمارت تنها برای سازماندهی و به واقعیت رساندن اهداف است و نه برای شناختن اهداف.
نکات مهم در هدف گذاری اسمارت کدماند؟
علاوه بر 5 فاکتوری که در بالا گفتیم، برای یک هدفگذاری اصولی و بهدوراز هرگونه اشتباه، باید به یکسری نکتههای مهم دقت کنیم که در صورت نادیده گرفتن میتوانند مشکلات زیادی برای ما به بار بیاورند.
در زیر به دو مورد از این نکتهها اشاره میکنیم:
1 – عدم استفاده از احساسات
انسان موجودی احساسی است و تمامی اقداماتش نیز از احساسات سرچشمه میگیرد. اما در هدف گذاری اسمارت بههیچعنوان از احساسات استفاده نمیکنیم و همهچیز منطقی است.
اگر احساساتتان را در هدفگذاری دخالت دهید، اهدافی غیرمنطقی خواهید داشت که هرگز به آنها نخواهید رسید.
مغز ما دارای دو بخش است: مغز سرد و مغز گرم
مغز سرد همان بخش منطقی مغز ماست که برای استفاده از آن باید تلاش کنیم و انرژی زیادی صرف کنیم.
مغز گرم همان مغز احساسی است که کار هارا بهصورت هیجانی انجام میدهد و تصمیماتش بدون منطق و با سرعت زیاد است.
در هدفگذاری ما باید از قسمت سرد مغزمان استفاده کنیم یعنی همان مغزمنطقی. بنابراین تا میتوانید روی اهدافتان تفکر کنید و اجازه ندهید ذهن احساسیتان وارد بازی شود.
برای جلوگیری از انتخاب اهداف احساسی، پرسیدن سؤالات زیر و نوشتن پاسخ آنها میتواند بسیار کاربردی باشد:
- در مسیر رسیدن به این هدف چه موانع و مشکلاتی وجود دارد؟ (کاملاً دقیق بنویسید)
- چه نکات منفی راجع به این هدف وجود دارد؟ (مثلاً مهارت کافی را ندارم و…)
2 – اهداف باید بهصورت منظم مورد بازبینی قرار گیرند
بسیاری از افراد فکر میکنند بعد از تعیین یک هدف، دیگر کار تمام است و فقط باید به انجام کارها مشغول شوند!
توجه کنید که در این دنیا هیچچیز همیشه ثابت نیست روش هدف گذاری اسمارت هم از این قاعده پیروی میکند. بنابراین باید بهصورت منظم اهدافتان را بررسی کنید و با استفاده از تجربیاتی که به دست میآورید و به فیدبکی که از اطرافیانتان میگیرید، تغییرات لازم را اعمال کنید.
مثالی از هدف گذاری اسمارت
در انتهای این مقاله و برای اتمامحجت قصد داریم برای بهتر جا افتادن مفهوم، مثالی برایتان بیاوریم:
ورزش کردن
مثالی که میخواهم خدمتتان عرض کنم ورزش است. حتماً تا حال بارها قصد شروع ورزش و رسیدن به اهداف تناسباندامیتان را داشتهاید اما هرگز به موفقیتی نرسیدهاید!
فرض کنید هدف شما شروع ورزش کردن است. در ابتدا باید مشخص کنید که چه ورزشی؟ بدنسازی؟ کیک بوکسینگ؟ کاراته؟ یا هر چیز دیگری که علاقه دارید.
در ادامه باید هدفتان را قابلاندازهگیری کنید؛ مثلاً: من فلان ورزش را در هفته سه روز باید انجام دهم.
در مرحله سوم باید ببینید که این هدف قابل دستیابی هست؟ مثلاً شمایی که تابهحال ورزش نکردهاید، مطمئناً نمیتوانید ورزش کیک بوکسینگ را بدون آمادگی قبلی شروع کنید
در مرحله چهارم باید ببینید که این هدف، با اهداف دیگرتان تضاد دارد یا نه؟ مثلاً برای فردی که بیماری قلبی دارد و میخواهد آن را درمان کند، قطعاً ورزش دوندگی نمیتواند انتخاب خوبی باشد!
در مرحله آخر باید یک بازه زمانی مشخص برای هدفتان تعیین کنید. مثلاً بگویید من میخواهم ورزش را تا 1 ماه آینده شروع کنم.
جمعبندی و نتیجهگیری
برای اینکه بتوانیم به اهدافمان در زندگی برسیم و آنها را از یک رؤیا به واقعیت تبدیل کنیم، نیاز به روشی حرفهای و منطقی داریم تا مسیر مارا بهصورت دقیق مشخص کند.
هدف گذاری اسمارت همان روشی است که به ما کمک میکند اهداف واقعیمان را تعیین کنیم و دقیقاً بدانیم چه چیزی را، در چه زمانی باید به دست بیاوریم.
درکل موضوع هدفگذاری بحث پیچیدهای است و به همین دلیل در این مقاله سعی کردیم هر چیزی که لازم است را برای شما شرح داده و بازگویی کنیم.
نظر شما چیست؟ تابهحال از هدف گذاری اسمارت استفاده کردهاید؟ فوایدش برایتان چه بوده است؟ حتماً نظرتان را در کامنتها بنویسید.
سلام ممنون از سایت خوبتون جالبه که الان همه چی مجازیه طرف سایت زده لوله بازکنی برچسب و سفارش چاه بازکنی رو هم اینترنتی میگیره! نظر من به شخصه اینه که اینترنت و فضای مجازی خیلی کارمونو راحت و سریع کرده و باعث شده بتونیم توی زمانمونم صرفه جویی کنیم.
برای هدف گذاری در زندگی شخصی پیشنهاد میکنم حتما کتاب هدف گذاری برایان تریسی را خریداری و مطالعه کنید واقعا عالی بود شما میتونید هدف گذاری و برنامه ریزی عالی به کمک تجربیات داخل این کتاب داشته باشید.
بسیار عالی ، کامل و جامع بود ممنونم از سایت خوبتون جناب عراقی عزیز
ممنون از نظر مطلوبت.
پیشنهاد میکنم مقالات دیگر سایت را هم حتما مطالعه کنی.
موفق و پیروز باشی!