شاخص کلیدی عملکرد یا KPI چیست؟+[8 نکته طلایی]
شاید بارها از خودتان پرسیده باشید که KPI چیست ؟ چه فایده ای دارد؟ تصور کنید مقصدی برای خود تعیین کرده و به سوی آن میروید؛ درصورتیکه در مسیر نادرستی باشید، آیا به آنجا خواهید رسید؟! KPI همان راهنمایی است که مسیر درست را به ما نشان میدهد.
در این پست آموزشی از سایت مهدی عراقی قصد داریم بگوییم KPI چیست؟ و در ادامه راهنمای عملی و گامبهگام برای طراحی آن را برایتان شرح دهیم.
KPI چیست ؟
KPI مخفف (Key Performance Indicator) و به معنای شاخص کلیدی عملکرد است و بهصورت کلی به ما میگوید عملکرد یک سازمان، شرکت، فرد و… چگونه بوده و در مسیر رسیدن به اهداف کلیدیاش تا چه حدی موفق بوده است.
در هر مسیری که در حال حرکت باشیم و بهسوی هر هدفی که برویم، قطعاً نیاز به یکسری اقدامات خواهیم داشت؛ شما چگونه میخواهید به اهداف و نتایج بزرگی برسید درحالیکه هیچ کاری برایشان نمیکنید؟!
مثلاً فرض کنید هدف شما افزایش سود شرکتتان است،خب؟ برای اندازهگیری افزایش سودتان باید چه چیزی را در نظر بگیرید؟ بهعنوانمثال یکی از معیارها میتواند افزایش نرخ تبدیل سایتتان باشد.
درواقع هر چیزی که هدف شما را اندازهگیری کند، یک KPI محسوب میشود.
با استفاده از KPI چه اطلاعاتی به دست میآوریم؟
- یک دید کلی از اقداماتی که باید برای پیشرفت انجام دهیم به ما میدهد
- تمامی اقداماتی که به تصمیمگیری بهتری میانجامند را در اختیارتان میگذارد
- تغییرات عملکردی که در طول زمان با آن مواجه شدهاید را مشخص میکند
- مسیر درستی که برای رسیدن به اهداف نیاز دارید را تعیین میکند
- دقیقاً میفهمیم که برای رسیدن به اهداف باید در چه زمینههایی فعالیت کنیم
SMART KPI چیست؟
درواقع اسمارت از 5 واژه: Specific، Measurable، Achievable or Attainable Relevant، Time-based or time bounded تشکیلشده و برای تعیین اهداف: سازمانها، افراد و… استفاده میشود.
بهصورت کلی Smart میگوید اهداف شما باید: مشخص، قابلاندازهگیری، در دسترس، مناسب و مرتبط و زماندار باشند.
بسیاری از افراد در منابع مختلفی میخوانند که: یک KPI خوب دارای ویژگیهای اسمارت است؛ درصورتیکه این کاملاً غلط بوده و روش اسمارت تنها برای اهداف کلیدی که برایشان KPI تعیینشده کاربردی است و نه برای خود KPI ها!
نکته مهم دیگر این است که یک هدف برای همیشه ثابت و قابلاندازهگیری نیست و به مرور زمان و با توجه به شرایط مختلف تغییر میکند؛ یعنی وقتی شما هدفی را تعیین کردهاید، برای همیشه نمیتوانید روی آن تکیه کنید و با بررسی شرایط باید به ارزیابی و بازبینی آن بپردازید.
البته اینها برای زمانی است که شما هدفهایتان را تعیین و برایشان KPI های مناسبی طراحی کردهاید؛ بنابراین ایجاد تغییرات برای مراحل بعد از هدفگذاری است.
فرق KPI با KRI چیست؟
در بالا فهمیدیم که KPI چیست و فایده های آن را برایتان شرح دادیم؛ اما بسیاری از کاربران ممکن است هنگام برخورد با مفهوم KRI و KPI دچار سردرگمی شوند.
بگذارید با یک مثال فرق این دو را برایتان روشن کنم؛ فرض کنید شما هدفی تعیین کردهاید و آنهم افزایش سود است. خب؟ درواقع افزایش سود نتیجه نهایی شماست ولی برای رسیدن به این نتیجه، شما به ارتقا یکسری عملکردها نیاز دارید. درست است؟
درواقع KRI نتیجه نهایی مدنظر شماست که قصد دارید به آن برسید؛ اما KPI ها عملکردهایی هستند که برای رسیدن به نتیجه نهایی باید ارتقا داده شوند.
بهصورت کلی: KRI تعیین میکند که در کسبوکارتان دنبال چه نتایجی هستید و KPI میگوید برای رسیدن این نتیجهها، باید چه اقداماتی انجام دهید.
KPI چند نوع دارد؟
بهصورت کلی، KPI در 5 قسمت خلاصه میشود:
ورودیها
با استفاده از KPI های این بخش، به اطلاعات کلیدی مثل مقدار منابع مصرفشده و کیفیت آنها دسترسی خواهیم داشت.
فرآیند
این بخش شامل تمامی فرآیندهایی که بر روی خروجی نهایی اثرگذار هستند میشود.
خروجیها
با استفاده از اطلاعات این بخش متوجه میشوید چه میزان کار انجامشده و با این میزان کار، چه خروجی دریافت کردهاید؛ بهعنوانمثال با روزانه 10 ساعت کار، محصولی باکیفیت متوسط تولیدشده است.
عواقب یا نتایج
این بخش بهصورت کلی، روی دستاوردها و نتایجی که به دست آوردهاید تمرکز میکند.
اقدامات پروژه
این بخش از KPI ها نتیجه و دستاوردها را بررسی و نقاط قوت را پیدا میکنند و در ادامه به دنبال راههایی برای تقویت آنها میگردند؛ بهعنوانمثال شما پس از شروع کمپین بازاریابی، متوجه افزایش فروش زیاد محصولتان میشوید و در ادامه KPI هایی طراحی میکنید که کمپینهای بازاریابی شما را بهبود دهند.
مثال:
شاید درک موارد بالا بدون یک مثال عملی کمی برایتان سخت باشد؛ به همین دلیل در زیر یک مثال ساده و کاربردی برای جا افتادن مسئله خدمتتان عرض میکنم:
فرض کنید ما یک کارگاه تولیدی لباسداریم؛ در اینجا ورودیهای ما: پارچه، نخ و زمانی که صرف شده هست، فرآیند میتواند مراحل دوخت و روش آن، تجهیزات مورداستفاده و … باشد، خروجیهای ما میتواند لباس تولیدشده، جنس آن و دوام آن باشد، عواقب و نتایج میتواند افزایش فروش یا رضایت مشتریان باشد و KPI اقدامات پروژه هم پس از عرضه محصول، به دنبال نقاط قوت برای بهبود آنها میگردد؛ مثلاً ایجاد کمپینهای بازاریابی جدید که نسبت به قبل بهبودیافته باشد.
انواع اقدامهای هر سازمان کدام اند؟
وقتی که فهمیدید که KPI چیست ، نوبت آن است که با اقدامات هر سازمان آشنا شوید. شما برای تعیین KPI های خود دقیقاً باید بدانید اقداماتتان در چه دستهبندیهایی قرار میگیرند.
هر شرکت و سازمانی برای رسیدن به اهداف کلیدیاش باید اقداماتی انجام دهد؛ این اقدامات بهصورت کلی به دودسته اقدامات استراتژیک و اقدامات عملیاتی تقسیم میشوند.
اقدامات استراتژیک
اگر برای شرکت، سازمان و … اهدافی تعیین کرده باشید، حتماً نیاز به یکسری اقدامات استراتژیک برای رسیدن آنها دارید. این نوع اقدامات بر روی پیشرفتهای صورت گرفته در راستای رسیدن به اهداف استراتژیک تمرکز و به نتایج و عواقب نهایی یا میانی توجه میکند.
اقدامات عملیاتی
بهصورت کلی، اقدامات عملیاتی اقداماتی هستند که بر روی عملیات و تاکتیکها تمرکز کرده و به دنبال راههایی برای گرفتن تصمیم بهتر برای تولید، تحویل و…محصول است.
اقدامات عملیاتی خود به 3 بخش تقسیم میشوند:
اقدامات پروژه
بر روی فرآیندهایی که برای بهبود اثربخشی و نتایج نهایی لازماند تمرکز میکند.
اقدامات ریسک
هرکاری را که شروع کنیم، مطمئناً دارای مقداری ریسک خواهد بود؛ این بخشبر روی تمامی اتفاقاتی که ممکن است ما را در طی مسیر تهدید کند تمرکز میکند.
اقدامات کارکنان
بر روی میزان عملکرد و کارایی کارکنان تمرکز میکند؛ با استفاده از این بخش متوجه میشوید: آیا اقدامات کارکنان، در جهت رسیدن به اهداف استراتژیک است یا خیر؟
بهصورت کلی اقدامات عملیاتی شامل تمامی کارهایی است که برای رسیدن به اهداف و اجرای استراتژی سازمان باید انجام شود.
یک KPI مناسب چگونه تعریف میشود؟
در بخشهای بالا به شما گفتیم که KPI چیست ؟ و مزایای آن را برایتان شرح دادیم؛ اما آیا تمامی KPI ها برای شما مناسب هستند؟ قطعاً خیر!
بسیاری از سازمانها KPI هایی که در صنعت خودشان شناختهشده را پذیرفته و آنها را عملیاتی میکنند درصورتیکه این کار بسیار اشتباه است.
هر شرکتی برای پیشرفت درزمینهٔ خودش، ابتدا باید شرایط را تجزیه و تحلیل کند و در ادامه و بر اساس نیازهایی که وجود دارد، اقدام به طراحی KPI نهایی کند؛ اگر شما دقیقاً KPI هایی که رقیبانتان دارند را اجرا کنید، نتیجهای نخواهید گرفت!
درست مانند این است که فردی بخواهد به تهران برود و به همین دلیل در مسیر آن حرکت کند و شما هم بدون اینکه بدانید او چرا در این مسیر حرکت میکند، با او همراه شوید! خندهدار است نه؟
تعیین KPI های خوب و درست میتواند کار پیچیدهای باشد؛ زیرا ممکن است ما اطلاعات بسیاری داشته باشیم که هرکدام را میتوان تبدیل به یک KPI کرد، اما آیا این کار درست است؟
در بالا به شما گفتیم که برای تعیین یک شاخص کلیدی عملکرد باید نیاز بازار را بشناسید؛ پس از شناخت نیاز، باید اهداف کلیدی برای خود تعیین کنیم تا در ادامه بتوانیم KPI های درستی برایش طراحی کنیم.
خب فرض میکنیم هدف شما افزایش سود شرکتتان است؛ افزایش سود نتیجه نهایی شماست. درست است؟ پس درواقع ما برای افزایش سود باید یکسری اقدامات انجام دهیم.
پس از شناخت اقدامات موردنیاز برای رسیدن به هدف، برای هر اقدام یک KPI طراحی میکنیم تا بتوانیم هدفمان را اندازه بگیریم.
مثلاً یکی از اقدامات برای افزایش سود، میتواند افزایش فروش از طریق وبسایت باشد؛ حالا افزایش فروش از طریق وبسایت را باید چگونه اندازه بگیریم؟ مشخص است، با استفاده از نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری!
پس در اینجا افزایش فروش از طریق سایت شد اقدام ما و نرخ تبدیل هم شد KPI ما، متوجه شدید؟
نکته مهم این است که برای افزایش سود اقدامات زیادی لازم است که یکی از آنها افزایش فروش از طریق وبسایت است؛ بنابراین باید تمامی اقدامات موردنیاز هدف نهایی را شناخته و برای هرکدام KPI جداگانهای طراحی کنید.
برای جا افتادن بیشتر مثال به پاسخ های زیر دقت کنید:
- هدف نهایی ما چه چیزی بود؟ افزایش سود
- یکی از اقدامات موردنیاز چه بود؟ افزایش فروش از طریق سایت
- KPI این اقدام چه چیزی بود؟ نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری
نکته مهم دیگر برای کامل کردن KPI شما، تعیین یک هدف برای آن است؛ شما پس از تعیین هر اقدام و KPI موردنظر آن، باید هدفی مشخص و دقیق برایش در نظر بگیرید.
بهعنوانمثال: هدف KPI بالا میتواند افزایش نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری به میزان 10 درصد تا چهار ماه آینده باشد. یادتان هست در بالا گفتیم روش Smart برای خودKPI کاربردی نیست و برای اهداف مرتبط با آن مناسب است؟
در مثال بالا پس از تعیین اقدام و KPI متناسب با آن، یک هدف برایش در نظر گرفتیم و از روش Smart نیز برایش استفاده کردیم: افزایش نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری به میزان 10 درصد تا چهار ماه آینده؛ یعنی از تمامی 5 فاکتور آن یعنی: قابلاندازهگیری، در دسترس، مناسب، مرتبط و زماندار استفاده کردیم.
برای تعیین یک KPI خوب باید موارد زیر را بدانید
- دقیقا بدانید KPI چیست و چه تفاوتی با KRI دارد
- KPI موردنظر شما دقیقاً باید چه چیزی را زیر نظر بگیرد؟(بهعنوانمثال نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری)
- هدف از تعیین این KPI چیست؟ چرا میخواهیم به آن برسیم؟
- اطلاعات موردنیاز KPI ها را از کجا جمعآوری میکنید (مثلاً برای تعیین نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری از ابزارهایی مثل گوگل آنالیتیکس و … میتوان استفاده کرد)
- در چه دورههای زمانی میزان پیشرفت KPI خود را بررسی میکنید؟(بازبینی KPI ها باید تبدیل به یک عادت شود زیرا نواقص کارتان را مشخص میکند)
- KPIموردنظر باید دقیقاً کدام بخش از کسبوکار را زیر نظر بگیرد؟ (مثلاً نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری که در بخش عواقب و نتایج قرار میگیرد)
- مسئولیت تعیین و بررسی KPI با چه کسی است؟(مثلاً برای بررسی نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری، یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ میتواند بسیار مناسب باشد)
- به چه شرایطی برای این هدف بدترین و بهترین میگویید (مثلاً تعیین میکنید که اگر نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری به کمتر از 10 درصد رسید اعلام شود)
راهنمای عملی تعیین KPI در 6 مرحله بسیار ساده
در بالا بهصورت کامل به شما توضیح دادیم KPI چیست؟ و چه فایدهای دارد و تفاوت آن با KRI را برایتان شرح دادیم و برای درک بهتر مسئله، مثالهایی برایتان زدیم؛ اما بهقولمعروف «شنیدن کی بود مانند دیدن».
در زیر بهصورت عملی و قدمبهقدم قصد داریم نحوه طراحی یک KPI خوب را بهصورت اصولی به شما آموزش دهیم.
قدم اول: هدف نهایی خود را برای KPI تعیین کنید
وقتی نمیدانید هدفتان چیست، چه چیزی را میخواهید اندازه بگیرید؟!
اگر KPI های شما متناسب با اهدافتان نباشد، در بهترین حالت فقط سرمایه و منابع و مهمتر از همه زمانتان را از دست دادهاید که دیگر هم قابل بازگشت نیست. درواقع شما شاخصی را در نظر گرفتهاید که اصلاً ربطی به چیزی که میخواهید ندارد.
فرض کنید یک بازیکن فوتبالید که دقیقاً نمیداند باید به کدام دروازه شوت بزند! در این صورت احتمالاً یا تمامی ضرباتتان به بیرون رفته یا گل به خودی میزنید و تعجب میکنید که چرا تیمتان جلو نمیافتد!
اولین مرحله برای تعیین یک KPI این است که اهداف کلیدی سازمانتان را در تمامی بخشها بدانید.
بسیاری از افراد وقتی صحبتی از هدفگذاری میشود بلافاصله میگویند: اسمارت! اسمارت فوقالعاده است؛ درصورتیکه Smart زمانی کاربرد دارد که شما اهدافتان را میدانید و با اسمارت فقط به آنها نظم میدهید!
برای تعیین اهدافتان ابتدا باید رسالت خودتان را بشناسید. سؤالات زیر هم میتواند کمککننده باشد:
- من موفقیت را در چه چیزی میبینم؟
- رسیدن به چه چیزهایی مرا خوشحال میکند؟
- خب بالفرض که به فلان هدف رسیدم، خب که چی؟(این سؤال بسیار مهم است زیرا شمارا از اهداف احساسی و غیرواقعی دور میکند)
قدم دوم: KPI های موردنظرتان را برای کارمندان بهصورت کامل شرح دهید
اگر میخواهید KPI هایی که طراحی کردهاید فایدهای داشته باشند، باید حتماً آنها را بهصورت کامل با کارمندان و سرمایهگذاران در میان بگذارید؛ شما که بهتنهایی نمیتوانید چشماندازهایتان را محقق کنید. درست است؟
شما نمیتوانید از کارمندانتان انتظار دنبال کردن هدفی را داشته باشید که اطلاعی از آن ندارند.
دقیقاً مثل این است به آنها بگویید من چند شاخص کلیدی عملکرد برای شرکت تعیین کردهام که باید آنها را دنبال کنید، اما کاملاً محرمانه هستند و نباید راجع به آنها سؤالی بپرسید. خندهدار است نه؟
البته تنها در میان گذاشتن KPI ها با کارمندان کافی نیست؛ آنها باید بهصورت کامل و شفاف بدانند علت انتخاب این KPI ها چیست و چه سودی برای شرکت دارد در غیر این صورت تنها باعث سرگردمی آنها میشوید!
در مرحله بعد باید برای آنها توضیح دهید که چرا این KPI ها از بقیه اولویت بالاتری دارند و مهمتر هستند؛ با این کار بازخورد مناسبی از آنان میگیرید و متوجه میشوید کدام KPI شرکت قابلدرک نیست.
همچنین باید برایشان مشخص کنید که تا بازه زمانی مشخص، هدف دقیق شما چیست. مثلاً ممکن است اهدافی مادی مثل افزایش فروش یا اهدافی معنوی را دنبال کنید؛ هدفتان هرچه که باشد، باید دلیلش را برای کارمندانتان شرح دهید.
فایده دیگر این کار دریافت ایده از آنان است؛ شاید آنها ایدههایی داشته باشند که بتواند کسب و کار شمارا متحول کند.
قدم سوم: بررسی کنید که آیا KPI ها بهصورت واقعبینانه طراحیشدهاند یا خیر؟
اگر اهداف غیرواقعی و بیشازحد بزرگی تعیین کنید خیلی سریع ناامید میشوید و برای همیشه برایتان مانند آرزو خواهند ماند؛ از آنطرف اگر اهداف کوچکی تعیین کنید، خیلی سریع به آنها میرسید درحالیکه هیچ پیشرفتی نداشتهاید!
بنابراین باید اهدافی که تنظیم میکنید کاملاً واقعبینانه و قابلاجرا باشند و از طرفی باعث پیشرفت شما شوند. اهداف شما باید ارزش نرسیدن داشته باشند! یعنی چی؟ یعنی اگر به هر دلیلی نتوانستید به آن برسید، در طی مسیر چیزهایی زیادی یاد بگیرید.
بهعنوانمثال اگر شما هدفی کاملاً مادی تعیین کنید، یا به آن میرسید یا نمیرسید. در اینجا اگر به آن برسید که آفرین اما اگر نرسید هیچچیز جدیدی یاد نگرفتهاید! اما اگر بهعنوانمثال، هدفتان توسعه یک فناوری جدید باشد، حتی اگر به آن نرسید بازهم نکتههای زیادی یاد گرفتهاید که به دردتان خواهد خورد.
در مرحله بعد شما باید کاملاً عملکردتان در قسمتهای مختلف را بررسی کنید و ببینید در چه قسمتی دچار ضعف هستید و برای برطرف کردن آنها قدم بردارید؛ بهعنوانمثال یک کارگاه تولیدی لباس ممکن است در بخش دوخت خود دچار مشکل باشد و ضعیف عمل کند.
برای به دست آوردن اطلاعات عملکردتان درگذشته از ابزارهای آنالیز مثل گوگل آنالیتیکس استفاده کنید؛ در این مرحله برنامههای رایج حساب داری و محاسبه سود (مثل هلو) نیز میتواند برایتان مفید باشد.
قدم چهارم: اهداف مربوط به KPI هارا خورد کنید
وقتی اهدافی تعیین کرده و برای آنان KPI طراحی کردهاید، تنها با مرور اهدافتان میتوانید بفهمید در چه مرحلهای قرار دارید و در هر مرحله باید چقدر پیشرفت کنید.
بهعنوانمثال فرض کنید قصد به دست آوردن 10 درصد سود بیشتر در طی 3 ماه پیش رو رادارید؛ شما باید این 10 درصد سود رابین سه ماه موردنظر تقسیم (بهاصطلاح خورد کنید) که دقیقاً بدانید در هرماه باید چقدر به هدف نزدیک شوید؛ مثلاً در هرماه باید 3.3 درصد سودتان افزایش یابد تا در پایان 3 ماه، 10 درصد سودتان بالا رود.
البته همیشه نیازی نیست این اعداد بهصورت مساوی تقسیم شوند و شاید گاهی نیاز باشد در بعضی ماهها این اعداد را بالا و پایین کنید؛ مثلاً در ماه دوم ممکن است قصد طراحی یک کمپین بازاریابی عالی داشته باشید و میزان سودافزایشی را مثلاً میتوانید 6 درصد در نظر بگیرید.
با این کار اهدافتان خورد میشوند و قابلاجرا هستند و دیگر تنها یک آرزو باقی نخواهند ماند.
قدم پنجم: بهصورت منظم KPI هارا بررسی و در صورت نیاز بهروزرسانی کنید
یک KPI برای همیشه نمیتواند موفق باشد، بنابراین باید بهصورت منظم بررسی و در صورت نیاز تغییرات لازم روی آن اعمال شود.شما باید یک برنامه زمانی منظم و دورهای برای بررسی KPI ها داشته باشید تا از این طریق بتوانید آنها را توسعه یا بهبود دهید.
با این کار متوجه میشوید کدام KPI شمارا به اهدافتان نزدیک و کدامیک برایتان سودی نداشته است.
قدم ششم: نیازهای روز را بشناسید و KPI هارا بر اساس آنها توسعه دهید
در دنیای مدرن امروز هیچچیزی ثابت نیست، حتی KPI ها! بنابراین شما باید بهصورت همیشگی و منظم KPI هارا بررسی و در صورت نیاز در آنها تغییر ایجاد کرده یا توسعهشان دهید؛ درصورتیکه KPI هارا بهروزرسانی نکنید بهسرعت بهدردنخور میشوند و در این حال است که شما اهدافی را دنبال میکنید که اصلاً ربطی به شما ندارند.
بگذارید مثالی برایتان بزنم؛ فرض کنید شما یک تولیدی لباس دارید که درگذشته تنها در ایران فعالیت میکرده، اما بهتازگی فعالیت خودتان را به خارج از کشور گسترش دادهاید، اما شاخصهای کلیدی عملکرد شما مانند قبل هستند! در اینجا چه اتفاقی میافتد؟ درواقع شما دارید اهدافی را دنبال میکنید که دیگر به شما مربوط نمیشوند!
در این حال ممکن است شاخصهای قبلی سرعت رشد بالایی داشته باشند و فکر کنید همچنان عملکردتان بالا است درصورتیکه اصلاً اینطور نیست. چون آن KPI های قدیمی تنها اهداف قبلی شما را اندازهگیری میکردند و نه اهداف فعلی شمارا!
اگر برای اولین بار باشد که قصد طراحی یک KPI رادارید حتماً برایتان چیز خستهکنندهای خواهد بود اما به مرور زمان و با چند بار انجام آن، برایتان تبدیل به یک عادت میشود؛ عادتی که میتواند شما را به موفقیت نزدیک و نزدیکتر کند.
در پایان هم قصد داریم برای اتمامحجت، نکات مهمی که در هنگام طراحی KPI ضروری هستند را برایتان بازگو نماییم:
- هر KPI باید بر اساس کمیتهایی باشد که با توجه به رفتار مشتری دچار تغییر میشود؛ با این کار میتوانید بازخورد مشتریان را بررسی و در صورت نیاز تغییرات لازم را اعمال کنید
- KPI ها باید بر اساس اهداف سازمان باشند و نه صرفاً عقایدی که شما دارید
- KPI ها باید هماهنگ با استراتژیهای تعیینشده سازمان باشند و باعث پیشرفت آنها شوند
- دارای مفهومی ساده باشند بهطوریکه تمامی کارمندان آنها را درک کنند
- هر KPI باید متصل به یک هدف کوتاهمدت یا بلندمدت باشد
- تمامی اندازهگیریهای شما باید بسیار دقیق باشند
- بررسی و بازبینی KPI هارا برای خود تبدیل به عادت کنید
- برای تعیین هر KPI باید هم مشتریان و هم سازمان را در نظر بگیرید
جمعبندی و نتیجهگیری
هر کسب و کاری برای اندازهگیری اهداف و مقدار پیشرفتش نیاز به شاخصی مهم بانام KPI دارد؛ این شاخص مسیر درست شمارا در راستای رسیدن به اهدافتان بهصورت واضح و روشنبیان میکند و جلوی بسیاری از اشتباهات شمارا میگیرد.
در این مقاله سعی کردیم بگوییم KPI چیست و در ادامه نحوه طراحی آن را بهصورت کامل برایتان شرح دادیم.
نظر شما چیست؟ KPI های خود را طراحی کردهاید؟ فایده آن برایتان چه بوده است؟ حتماً در کامنتها نظرتان را بنویسید.