بازاریابی درونگرا چیست؟ بازاریابی ورودی یک روش بازاریابی است که به منظور جلب بازدیدکنندگان و مشتریان بالقوه به جای فشار دادن بیرونی یک نام تجاری، محصول یا خدمات به چشم اندازها به امید تولید سرنخ یا مشتریان طراحی شده است.
بازاریابی درونگرا در فارسی به نام های مختلفی ترجمه شده است مانند بازاریابی ربایشی ، بازاریابی ورودی ، بازاریابی جاذبه ای و… که در این مقاله سعی کردیم به صورت کامل به آن بپردازیم.
در این مقاله از بلاگ مهدی عراقی ما میخواهیم شما را چندوچون بازاریابی درونگرا بیشتر آشنا کنیم. با ما همراه باشید در ضمن حتما در آینده مقاله بازاریابی برونگرا را هم مورد مطالعه خود قرار دهید.
بازاریابی درونگرا چیست؟
از نظر بازاریابی دیجیتال، این به معنای استفاده از ترکیبی از کانالهای بازاریابی – معمولاً بازاریابی محتوا، سئو بهینه سازی موتور جستجو و رسانههای اجتماعی – به روشهای خلاقانه برای جلب توجه مردم است. هدف از یک کمپین بازاریابی درونی موفقیتآمیز افزایش دسترسی و افزایش ترافیک با کیفیت، تعامل و تبدیل است.
بازاریابی ورودی یک روش تجاری است که با ایجاد محتوای ارزشمند و تجربیات متناسب با مشتری، مشتریان را به خود جلب میکند. درحالیکه بازاریابی خارجی مخاطبان شما را با محتوایی که همیشه نمیخواهند قطع میکند، اما بازاریابی ورودی ارتباطاتی را که آنها به دنبال آن هستند تشکیل میدهد و مشکلاتی را که از قبل دارند حل میکند.
استراتژی بازاریابی ورودی
هر متدولوژی استراتژیهای لازم برای انجام هر مرحله را دارد. بازاریابی درونگرا تفاوتی ندارد. این استراتژی شفاف و ساده باعث میشود افراد غریبهای با محتوای مفید و جذاب به سمت ایجاد آگاهی از برند و جذب مخاطبان جدید به برند شما جذب شوند. روشهای بسیار خاصی برای جذب این چشماندازها و ابزارهای بسیار خاصی برای ترسیم آنها از طریق کانال فروش وجود دارد.
1. ایجاد شخصیت خریدار و بازار هدف
ابزارهای بازاریابی برای خریداران شما فقط یکی از جنبههای بازاریابی ورودی است، فرمول دقیق اینکه چه کسانی این خریداران هستند یکی از جدایی ناپذیرترین مراحل برای ورودی است.
تحقیقات بازاریابی، افرادی را که میخواهید به آنها بفروشید با بازاریابی سنتی متمرکز بر ایجاد یک لیست بازار هدف تعیین میکند. این لیست از مجموعه خریدارانی تشکیل شده است که همه آنها نیازها یا ویژگیهای مشترکی دارند. اگرچه به یاد داشته باشید که با بازاریابی ورودی، شما سعی در بازاریابی برای همه ندارید و بنابراین، ایجاد چنین شبکه گسترده بیهوده است.
بازاریابهای ورودی با استفاده از ویژگیهای جمعیت شناختی، جغرافیایی، روانشناختی و رفتاری بازار هدف خود را اصلاح میکنند. یک بازار هدف ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد:
- جنسیت
- سن
- درآمد
- موقعیت مکانی
بازاریابان ورودی از این اطلاعات بیشتر برای تهیه فرم خریدهای خریدار استفاده میکنند. از این شخصیتها برای سادهسازی رویکرد بازاریابی شما استفاده میشود و به شما کمک میکند تا با ایجاد شخصیتهای نیمه داستانی که تأثیر بهتری بر رویکرد شما برای بازاریابی دارند، مشتریان هدف خود را بر اساس آمار واقعی گروهبندی کنید نیاز هست تا با بوم کسب و کار و پرسونا آشنا شوید.
مزایای استفاده از شخصیتهای خریدار چیست؟
این اطلاعات برای ایجاد محتوای جذاب لازم است. راهاندازی پرسونا به شما کمک میکند خریداران خود را بهتر درک کنید، به شما در پیشبینی رفتارهای خاص کمک میکند و به شما کمک میکند محتوای هدفمندی ایجاد کنید که در افرادی که میخواهید با آنها صحبت کنید جلب شود.
چگونه یک شخص خریدار را ترسیم کنیم؟
ایجاد نمایه پرسونا فقط پرسیدن سؤالات صحیحی است که منجر به دقیقترین توصیف شخصیت خریدار شما میشود. هرچه سؤالات شما عمیقتر باشد، میتوانید شخصیتی دقیقتر ترسیم کنید.
سؤالات شما باید به افراد واقعی متشکل از مشتری، مخاطب، مراجعه کننده باشد که شباهت زیادی به مشتری ایده آل شما دارند. برای دریافت پاسخهای دقیق و صادقانه از این مصاحبه شوندگان تشویق کنید. اندازه مناسب گروه برای مصاحبه حدود 3 تا 4 نفر در هر مشخصات خریدار است.
اگر از طرف دیگر قادر به انجام مصاحبه نیستید، به دنبال روشهای جایگزین برای دستیابی به راهنماهای بالقوه شخصیت باشید. اینها شامل جمعآوری نظرسنجیهایی است که ممکن است در برخی سایتها ارسال شود و یا مصاحبه با فروشندگان داخلی شما و تکمیل نتایج شما با تحقیقات کافی است.
دستیابی از طریق رسانههای اجتماعی وسیله ارزشمندی برای به دست آوردن بینش شخصیتی است، برای انجام تحقیقات دقیق درباره خریدار از LinkedIn استفاده کنید.
هنگام انجام تحقیق باید چه سؤالاتی بپرسید؟
حداقل هفت دسته وجود دارد که به اطلاعات آنها نیاز دارید، حتماً این موارد را برجسته کنید و برای هرکدام اطلاعات کافی کسب کنید:
نقش
- نقش و عنوان شغلی شما چیست؟
- یک روز کاری معمولی چگونه است؟
- چه مهارتهایی برای انجام کار شما لازم است؟
- از چه دانش و ابزاری در شغل خود استفاده میکنید؟
- به چه کسی گزارش میدهید و چه کسی به شما گزارش میدهد؟
شرکت
- شرکت شما در کدام صنایع کار میکند؟
- اندازه شرکت، درآمد، کارمندان و غیره شما چقدر است؟
اهداف
- شما مسئول چه چیزی چیست؟
- چه چیزی موفقیت را کمی میکند / موفقیت در نقش خود یعنی چه؟
چالشها
- بزرگترین چالشهای شما چیست؟
- بزرگترین چالشهای مشاغل شما چیست؟
- بزرگترین چالشهای صنعت شما چیست؟
سابقه شخصی
- اطلاعات جمعیتی شخصی خود را شرح دهید – چند سال دارید، آیا متأهل هستید، آیا فرزند دارید؟
- سوابق تحصیلی شما چیست؟ سطح تحصیلات تکمیل شده شما چقدر است؟ در چه مدارسی تحصیل کردید و در آنجا چه تحصیل کردید؟
- درباره کارتان اطلاعاتی ارائه دهید – چگونه به جایی رسیدید که امروز هستید؟
تنظیمات خرید
- عادات خرید خود را شرح دهید – قبل از خرید چه مواردی را در نظر میگیرید، روند ارزیابی شما چیست، چگونه تصمیم به خرید یک محصول میگیرید؟
- آیا برای تحقیق در مورد فروشندگان و محصولات از اینترنت استفاده میکنید؟ اگر چنین است، چگونه اطلاعات را جستجو میکنید؟
- روش تعامل شما با فروشندگان – ایمیل، تلفن، رودررو – کدام روش است؟
کسب اطلاعات
- چه نشریات یا وبلاگهایی را میخوانید؟
- در چه شبکهها یا گروههای اجتماعی شرکت میکنید؟
- چگونه اطلاعات جدیدی درباره شغل یا صنعت خود جمع میکنید؟
- منبع اطلاعات شما در مورد آخرین روندهای صنعت شما چیست؟
با کسب اطلاعات از همه این دستهها، میتوانید تصویری از وضعیت خریدار خود ایجاد کنید و شروع به شناسایی نقاط درد خاص آنها کنید.
تصویری (ممکن است در شاتر استوک برای جستجوی یک عکس جستجو کنید) از شکل ظاهری شخص خریدار خود تهیه کنید، بنابراین گروه شما میتواند نمایشی بصری داشته باشد. سپس با تمام اطلاعاتی که جمعآوری کردهاید الگویی تهیه کنید.
سرانجام، از خریدار خود نام ببرید و حتی سعی کنید برای او یک داستان تخیلی با توجه به اطلاعاتی که دارید ایجاد کنید.
2. تجزیه و تحلیل
تجزیهوتحلیل به اندازهگیری رشد شما کمک میکند و نشان میدهد که در کجا میتوانید تلاشها را بهبود ببخشید و بر بهینه سازی تأکید کنید. Google Analytics محبوبترین منبع برای گزارش دقیق است. برخی CRM ها مانند HubSpot به شما امکان میدهند کدهای رهگیری را روی دکمهها و پیوندها قرار دهید تا بتوانید کل قیف بازاریابی خود را از زمان خرید تا بسته شدن اندازه بگیرید.
3. محتوای هدفمند
ایجاد محتوای هدفمند به مانند یک پیکان برای هدایت مخاطبین هدف شما است. وقتی برای مشکلات مشتری هدف خود راهحل ارائه میدهید درواقع به صورت غیرمستقیم آنها را به سمت کسب و کار خود و خرید سوق میدهید.
4. وبسایت آماده ورودی
برای دریافت نتایج عالی ورودی، باید اطمینان حاصل کنید که وبسایت شما از داخل آماده است. هر صفحه و هر پیوند داخلی باید بهگونهای طراحی شود که بازدیدکننده را به نقطه تبدیل منتقل کند.
خواه از طریق صفحات و فرمهای فرود یا از طریق اشتراک ایمیل، وبسایت شما باید هر بازدیدکنندهای را فریب دهد تا برای اطلاعات بیشتر به سایت شما بازگردد. برای اطمینان از اینکه وبسایت شما برای بازاریابی داخلی آماده است، اصل طراحی مبتنی بر رشد را دنبال کنید.
5. فروش ورودی
اکنون که شخصیتهای مناسب را با بازاریابی هدفمند و مبتنی بر عملکرد خود جذب کردهاید، چگونه میتوانید آنها را از طریق کانال فروش و شناسایی یک سرنخ واجد شرایط فروش (SQL) باکیفیت از سرنخ واجد شرایط بازاریابی (MQL) منتقل کنید؟ این جایی است که فروش ورودی انجام میشود.
مزایای بازاریابی درونگرا
محتوای بیشتر = مشتریان بیشتر
82٪ شرکتهایی که روزانه وبلاگ مینویسند، از طریق محتوا مشتری را به دست آوردهاند. درواقع، دادهها نشان میدهد که هرچه بیشتر وبلاگ نویسی کنید، احتمال خرید مشتری از طریق یک کانال دیجیتال بیشتر است.
ارزانتر است
بازاریابان گزارش میدهند که سئو و ایمیل روشهای فوقالعاده مقرون به صرفهای برای کسبوکار جدید هستند. نمایشگاههای مستقیم و بازرگانی تقریباً به این خوبی نبود، بهطوریکه بازاریابها گزارش کردند هزینه “بالاتر از حد متوسط” است.
مردم وبلاگها را دوست دارند
آیا میدانید از هر 10 نفر 8 نفر خود را بهعنوان خواننده وبلاگ معرفی میکنند؟ وبلاگها به یک روش اصلی برای انجام تحقیقات محصول تبدیل شدهاند.
جمعآوری لید بسیار حیاتی است
کل 95٪ بازدیدکنندگان اولین بار از وبسایت شرکت شما آماده خرید نیستند. آنها به سادگی در حال بررسی گزینههای خود هستند. پیادهسازی تاکتیکهای تولید لید و پرورش میتواند به شما امکان دهد تا زمانی که آماده خرید نیستید توجه آنها را حفظ کنید.
خریداران B2B محقق هستند
قبل از اینکه تصمیمگیرنده B2B بهطور متوسط آماده گفتگو با نماینده فروش باشد، آنها بین 50 تا 70٪ از تحقیقات خرید و فرآیند تصمیمگیری خود را به پایان رساندهاند. ایجاد محتوای با کیفیت به سازمان شما امکان میدهد در اوایل بازی به یک منبع قابلاعتماد تبدیل شود.
وبلاگ نویسی موفقیت ایجاد میکند
اگر کمی طول بکشد تا استراتژی بازاریابی درونی شما نتایج چشمگیری بگیرد، ناامید نشوید. مطالعات نشان داده است که پس از نوشتن 21-54 پست وبلاگ توسط سازمان، میزان بازدید سایت 30٪ افزایش مییابد.
ایمیل مارکتینگ بهترین دوست جدید شماست
بازاریابی از طریق ایمیل ممکن است قهرمان ناشناخته استراتژی بازاریابی ورودی شما باشد، اما هرگز قدرت آن را دست کم نگیرید. ایمیل مارکتینگ، به لطف هزینه کم و نتایج مثبت، همچنان بالاترین میزان بازگشت سرمایه از هر نوع بازاریابی را دارد.
فیلمها قدرتمند هستند
هر شخص بهطور متوسط هرماه 182 فیلم را تماشا میکند و این باعث میشود محتوای بصری یکی از محبوبترین راههای انتشار و به اشتراکگذاری آنلاین اطلاعات باشد. درواقع، طبق گفته هولبی، 61 درصد از بازاریابان قصد دارند با خدمات فیلم زنده مانند Facebook Live شروع کنند.
رتبهبندی جستجو واقعا مهم است
73٪ از افرادی که از موتورهای جستجو استفاده میکنند هرگز صفحات بعد از صفحه اول نتایج جستجو را کلیک نمیکنند. خوشبختانه، یک استراتژی جامع بازاریابی ورودی ازجمله مؤثرترین راهها برای بهبود سئو سایت سازمان شماست.
عناصر بازاریابی درونگرا
سئو
SEO فرآیند بهینه سازی محتوا و ساختار وبسایت شما برای جستجو بهمنظور دریافت جایگذاریهای ارگانیک در صفحات نتایج موتور جستجو یا SERPS است.
داشتن یک وبسایت با کیفیت و محتوای بهینه شده برای سئو، تضمین میکند که فنآوری خزنده وب Google قادر است محتوای سایت شما را شناسایی و فهرست بندی کند تا به صورت رایگان برای افراد جستجوگر نشان داده شود. SEO بخش مهمی از استراتژی ورودی شماست زیرا اگر شما پیدا نشوید، دیگر کسبوکار سود دهی ندارد.
وقتی کلمه SEO به ذهن خطور میکند، مواردی مانند کلمات کلیدی، کد، ساختار وبسایت، ایجاد لینک، به ذهن خطور میکند. سئو درواقع میتواند خیلی سریع پیچیده شود، بنابراین برای شروع باید روی چه چیزی تمرکز کنید؟ با شناسایی و استفاده از مهمترین کلمات کلیدی در راهنمای خود شروع کنید.
مطمئناً شما میخواهید اطمینان حاصل کنید که این کلمات کلیدی به اندازه کافی حجم جستجو و قصد کاربر برای جذب مخاطب را دارند.
“جنبههای زیادی از سئو وجود دارد، از کلمات موجود در صفحه شما گرفته تا روش پیوند سایر سایتها به شما در وب. گاهی اوقات سئو به سادگی این است که مطمئن شوید سایت شما به شکلی ساخته شده است که موتورهای جستجو آن را درک میکنند. ”
PPC
PPC یک تاکتیک پولی است و جستجوی پولی از نظر فنی هنوز بخشی از خانواده بازاریابی ورودی است زیرا تبلیغات جستجو هنگامی ظاهر میشوند که کاربر بهطور فعال چیزی را جستجو میکند، بنابراین تبلیغات PPC فعالیت دیگری را قطع نمیکند.
PPC در مقایسه با SEO چه تفاوتی دارد؟ با تبلیغات پولی، بهجای اینکه بهصورت ارگانیک ظاهر شوید، برای قرار دادن در SERP پرداخت میکنید. چرا وقتی میتوانید به صورت ارگانیک ظاهر شوید، پول پرداخت کنید؟ به چند دلیل … با سئو:
- شما کنترل زمان و نحوه ظاهر شدن در صفحه نتایج جستجو را بسیار کمتر دارید
- یک تغییر در الگوریتمها میتواند دید ارگانیک شما را خراب کند
- دیدن نتایج اغلب طولانی میشود (و تضمین نمیشود!)
با جستجوی پولی شما میتوانید هزینه مکانهای برتر را در جایی که مردم بهاحتمالزیاد تبلیغات شما را میبینند پرداخت کنید و برای جذب بازدیدکنندگان واجد شرایط، کلمات کلیدی خاصی را پیشنهاد دهید. شما میتوانید بودجه خود را تنظیم کنید، تبلیغات خود را در زمانهای بی ربط متوقف کنید، جستجوگران تلفن همراه را هدف قرار دهید، به راحتی ROI خود را اندازه بگیرید و …
منطقی این است که شما باید هم SEO و هم PPC انجام دهید تا بالاترین حجم و کیفیت را داشته باشید.
بازاریابی محتوا
خب وقتی مخاطب را به سایت خود دعوت کردید باید به وسیله محتوای مناسب از او پذیرایی کنید. اکنونکه از طریق PPC و / یا SEO به گرمی از آنها استقبال کردهاید، باید نوشیدنی، یا همان محتوای موردنیاز را برای آنها تهیه کنید.
اغلب اوقات بازاریابها به محتوا بهعنوان تنها مولفه استراتژی بازاریابی ورودی فکر میکنند و گرچه مطمئناً تنها جنبه آن نیست، جنبه بسیار حیاتی است. بدون محتوای تازه و مفید، فرصتی برای حفظ و تبدیل لیدهای شما وجود ندارد. محتوای شما باید با اشکال مختلف با هدف کمک به مخاطب شما در پاسخ دادن به یک سؤال یا حل یک مشکل باشد.
نکته مهم در بازاریابی محتوا این است که محتوای شما باید برجسته باشد. “محتوای شما باید بهاندازه کافی قابلتوجه باشد تا بتواند از بین برهم ریختگی و آشفتگی عبور کند. فقط تولید محتوا کافی نیست، محتوای شما باید مخاطبان شما را آموزش، الهام بخش یا سرگرم کند.”
بنابراین، از کجا شروع کنیم؟
- ایجاد یک وبلاگ: این موضوع را باید از قبل بدانید، اما یک وبلاگ با کیفیت یکی از مؤثرترین راهها برای بازاریابی یک تجارت است. وبلاگ نویسی به شما کمک میکند بازدیدکنندگان جدید جذب کنید. یک وبلاگ مرکزی برای آگاهی دادن به مخاطبان و اثبات این است که شما در صنعت خود یک رهبر فکر هستید.
- راهنماها، کتابهای الکترونیکی و سایر مطالب قابل بارگیری ایجاد کنید: این به شما کمک میکند تا با محتوای فرم طولانیتر، درجایی که میتوانید با محصولات یا خدمات خود به آنها کمک کنید، تبلیغات خود را پرورش دهید.
- توصیفات مشتری را جمعآوری کرده و مطالعات موردی ایجاد کنید: مطالعات موردی و توصیفات مشتری به متقاعد کردن لید های پایینتر از قیف کمک میکند. شنیدن صحبت از شخصی مثل آنها باعث ایجاد اعتماد و افزایش احتمال تبدیل میشود.
- ایجاد یک تقویم محتوا: برای اطمینان از اینکه شما در انتشار منظم مطالب تازه بهطور مرتب باقی میمانید.
رسانههای اجتماعی
بنابراین شما محتوای خارقالعادهای ایجاد کردهاید، آن را در سایت خود منتشر کردهاید و اکنون روی صندلی راحتی خود مینشینید و از درآمد خود لذت میبرید؟ خوب، مطمئناً با این نگرش به نتایج سودآوری نخواهید رسید. شما باید با به اشتراک گذاشتن و تبلیغ محتوای خود در رسانههای اجتماعی، خوانندگان جدید را جذب کنید.
ایجاد محتوا تنها یک قسمت کوچک از این معما است. اطمینان از اینکه محتوا به افراد مربوطه مربوط میشود، محلی است که شبکههای اجتماعی به آن وارد میشود. این بازاریابی داخلی است زیرا فقط افرادی که میخواهند محتوای شما را ببینند، برند شما را دنبال میکنند و اگر رتبهبندی خوبی ندارید، راهی عالی برای کمک دادن به ترافیک ارگانیک شما است.
امروزه، هرکسی در شبکههای اجتماعی است، خواه فیس بوک باشد، هم توییتر باشد، هم لینکداین باشد، باشد یا … باشد. مخاطبان شما به احتمال زیاد در چندین کانال هستند. تعیین اینکه کدامیک از سیستمعاملها به تنهایی بیشترین ارتباط را با شخص خریدار شما دارند، مسئله مهم است و این معمولاً با تعیین پرسونای مخاطب ایجاد میشود.
صفحات فرود
صفحه فرود شما جایی است که پس از کلیک بر روی فراخوان برای اقدام (عنصر مهم دیگر استراتژی بازاریابی ورودی شما) منجر به هدایت میشود. چه یک صفحه محصول، چه یک فرم برای بارگیری یک ای بوک یا یک صفحه خدمات اشتراک، باید اطمینان حاصل کنید که صفحه فرود شما درجه یک است، مگر اینکه بخواهید ورود احتمالی آن را به خطر بیندازد. برخی از عناصر مهم به خاطر سپردن…
- مرتبط بودن: شما باید مطمئن شوید که صفحه فرود مربوط به فراخوان برای عمل است. بهعنوانمثال، اگر بازدیدکننده شما از طریق تبلیغات جستجوی پولی خرید کیف زنانه، در صفحه شما قرار بگیرد، آنها را به صفحه اصلی فروش کیف بچهگانه نمیفرستید، درست است؟
- تمرکز: هدف صفحه فرود شما چیست؟ آیا این کار برای “ثبتنام در این خبرنامه الکترونیکی است!” یا “امروز این راهنما را بارگیری کنید “؟ هدف صفحه فرود خود را منحصربهفرد کنید. اطمینان حاصل کنید که CTA بزرگ، واضح و بالاتر از حد مجاز است. همچنین اطمینان حاصل کنید که پیمایش را به صفحات دیگر محدود کرده و فرمها را کوتاه نگه دارید.
- طراحی: این یک جز اصلی درگیر کردن بازدیدکنندگان است. استفاده از فیلمها یا تصاویر، گواهیها و علائم اعتماد همه عناصر طراحی هستند که میتوانند به بهبود نرخ تبدیل صفحات فرود شما کمک کنند. برای تصمیمگیری در مورد بهترین طراحی برای صفحات فرود خود، آزمونهای A / B را انجام دهید.
نکته پاداش بازاریابی درونگرا : هدف گیری مجدد
هنگامیکه یک لید از سایت شما بازدید کرد، نسبت به محتوا، محصولات یا پیشنهادات شما ابراز علاقه کرد، برای درگیر کردن آنها به یک استراتژی نیاز دارید. یکی از مؤثرترین تاکتیکها؟ بازاریابی مجدد (ریتارگتینگ یا هدف گیری مجدد) است.
این تاکتیک بازدیدکنندگان سایت شما را کوکی میکند و آنها را در سراسر وب با تبلیغاتی یادآوری میکند که دوباره برگردند. بازاریابی مجدد را میتوان به روشهای مختلفی تنظیم کرد.
بهعنوانمثال، شما میتوانید برای هرکسی که از سایت شما بازدید کرده است بازاریابی مجدد کنید، تبلیغ خاصی را به بازدیدکنندگانی که به یک صفحه خاص (مجموعهای از صفحات) مراجعه کردهاند نشان دهید، یا حتی یک تبلیغ را به شخصی که موارد را در سبد خرید قرار داده است، اما” تبدیلشده است.
بازاریابی مجدد این پیام را برای مشتری ارسال میکند “سلام، ما را به یاد میآورید؟ هنوز هم علاقه داری؟ “به همین دلیل این تاکتیک یکی از اعضای خانواده ورودی محسوب میشود زیرا خریدار قبلاً ابراز علاقه کرده است.
تحت پوشش قرار دادن این پنج عنصر، زیرساختی محکم برای استراتژی بازاریابی ورودی کش فراهم میکند.
جمعبندی و نتیجهگیری
بازاریابی درونگرا طی چند سال گذشته در دنیای بازاریابی و تبلیغات بهطور فزایندهای محبوب شده است و این جای تعجب نیست. درحالیکه کمپینهای تبلیغاتی خروجی سنتی سعی در ترغیب مخاطبان ناآشنا با پیامهای فروش دارند، کمپینهای “ورودی” بر روی ارزشی است که میتوانند به کاربران ارائه دهند؛ و این کاربران را وادار میکند تا در صورت نیاز بهطور طبیعی به سمت آن تجارت بروند.
سلام ممنون میشم تفاوت بازاریابی درونگرا و برونگرا آیا میشود بازاریابی درونگرا را ربطی به بازاریابی اینترنتی داد؟
بازاریابی درونگرا یک عنکبوت رو در نظر بگیرید که تار میزنه و یک بخشی را برای طعمه خودش درست میکنه که اگر پشه ای ، ملخی چیزی از اونا رد شد گیر کنه به این و بتونه شکارش کنه مثل : سئو شما فعالیت بهینه سازی سایت رو انجام میدید و منتظر وایمیستید مشتری بیاد.
اما بازاریابی برونگرا یک شیر رو در نظر بگیرید حالا خودش میره هر جور شده طعمه خودش رو بدست میاره مثل : تبلیغات تلویزیونی ، تبلیغات نمایشی ، کلیکی و…
امیدوارم مفید بوده باشه.