آموزش دیجیتال مارکتینگ

استراتژی تبلیغات یا (Advertising Strategy) چیست؟

آیا تابه‌حال از استراتژی تبلیغات استفاده کرده‌اید؟ اصلاً می‌دانید مفهوم آن چیست؟ تبلیغات یکی از بخش‌های جداناپذیر هر کسب‌وکار برای رسیدن به فروش بالا و درنهایت موفقیت است؛ اما برای رسیدن به نتیجه مطلوب از طریق آن، ما باید به جنبه‌های زیادی توجه داشته باشیم.

آیا تابه‌حال توجه کرده‌اید که چرا برخی برندها با استفاده از تبلیغات به مدت محدود سروصدای زیادی به پا می‌کنند، اما پس‌ازآن کاملاً محوشده و از بین می‌روند؟ دلیل آن عدم استفاده درست از استراتژی تبلیغات است. به‌صورت کلی استراتژی تبلیغات یعنی نقشه راهی که تعیین می‌کند چگونه پیام‌های خودمان را به مخاطبان برسانیم.

در این مقاله از سایت مهدی عراقی قصد دارم بگوییم استراتژی تبلیغات چیست و در ادامه نحوه تدوین آن به بهترین شکل ممکن را شرح دهیم.

استراتژی تبلیغات چیست؟

استراتژی تبلیغات چیست؟

ورود به بازارهای مختلف درصورتی‌که بدون آگاهی لازم انجام شود، می‌تواند کسب‌وکار شمارا نابود کند. تابه‌حال چند بار برایتان پیش‌آمده که به‌صورت بسیار عجیب‌وغریبی به تبلیغات یک برند جذب‌شده و عاشق آن شوید؟ و تابه‌حال چند بار برایتان رخ‌داده که شرکت‌هایی را مشاهده کنید که باوجود تبلیغات گسترده به نتایج موردنظرشان نمی‌رسند؟

استراتژی یکی از چیزهایی است که در تمام بخش‌های زندگی ما اهمیت زیادی دارد؛ فرض کنید انسان‌های اولیه که در خطرناک‌ترین شرایط ممکن زندگی می‌کردند، اگر برای مقابله با حیوانات درنده استراتژی نداشتند، چه اتفاقی برایشان می‌افتاد؟

جواب این سؤال مشخص است؛ امروز دیگر من و شما وجود نداشتیم.

پس برای انجام تبلیغات که یکی از پر ریسک ترین کارهاست، ما چرا نباید استراتژی داشته باشیم؟

بسیاری از افراد مفهوم کمپین تبلیغاتی را با استراتژی اشتباه می‌گیرند؛ کمپین درواقع اجرای استراتژی‌هایی است که تا قبل از این تدوین کرده‌اید؛ اما استراتژی تبلیغات تعیین می‌کند که برنامه شما برای رساندن پیامتان به مخاطبان باید به چه صورتی انجام شود. به‌عنوان‌مثال:

  • ویژگی‌های محصولاتتان را بدانید و برای ترجیح خودتان نسبت به رقبا دلیل داشته باشید
  • پرسونا مشتریان هدف را تعیین کنید و شخصیت و علایقشان را بشناسید
  • با تحقیقات گسترده بدانید که بهترین روش آگاه کردن مشتریان هدف از حضور شما چیست
  • مشتریانتان را با توجه به بودجه تبلیغاتتان تعیین کنید
  • کانال‌های ارتباطی با مشتریان کدام باشد و …

موضوع‌هایی که در بالا خدمتتان عرض کردم، اصلی‌ترین بخش استراتژی تبلیغات است که در تمامی کسب‌وکارهای دنیا ضروری است.

پس تا به اینجا فهمیدیم که اجرای کمپین‌های تبلیغاتی تنها در صورتی امکان‌پذیر است که ما برنامه اجرایی مشخصی ازجمله نوع پیام، کانال ارتباطی، نوع شخصیت مشتریان و … داشته باشیم تا از این طریق، با کمترین ریسک ممکن بیشترین بازدهی را دریافت کنیم.

یک مدیر موفق کسی است که منابع خودش را به‌خوبی بشناسد و بداند که بهترین روش استفاده از آنان چیست. شما تنها زمانی در بازار هدفتان وفقی خواهید بود که ارزیابی درست از محصولتان داشته باشید، مزیت رقابتی‌تان را بشناسید و قوه تشخصی‌تان را افزایش دهید. استفاده از هرکدام از این موارد به افزایش قدرت استراتژی تبلیغات شما کمک خواهد کرد.

اجزای اصلی استراتژی تبلیغات کدام هستند؟

استراتژی تبلیغات دیجیتال
استراتژی تبلیغات دیجیتال

حالا که فهمیدیم با استراتژی تبلیغات چیست و از طریق آن چه دستاوردهای فوق‌العاده‌ای می‌توانیم به دست آوریم، نوبت آن است که اجزای اصلی‌اش را نیز بشناسیم تا به کمک آن بهترین تصمیم‌های ممکن را بگیریم. اگر بخواهیم به‌صورت کلی استراتژی تبلیغات را به 3 بخش تقسیم کنیم، شامل موارد زیر خواهد بود:

تشخیص وضعیت

اصلی‌ترین قدم برای داشتن یک استراتژی قدرتمند و موفق، استفاده از «بیانیه جایگاه» است؛ این مفهوم امروزه توسط تمامی بازاریاب‌های سرتاسر دنیا استفاده می‌شود و از مفاهیم بنیادین حوزه فروش محسوب می‌شود.

بنیانیه جایگاه می‌گوید که:

  • شما دقیقاً چه محصول را خدمتی را می‌فروشید؟
  • مزیت شما نسبت به رقیبان چیست؟
  • محصولاتتان چگونه به دست مشتریان می‌رسد؟

بسیاری از مدیران کسب‌وکارهای مختلف دقیقاً نمی‌دانند چه چیزی می‌فروشند! وقتی نمی‌دانید چه چیزی ارائه می‌کنید، چگونه انتظار موفقیت در آن رادارید؟!

شاید الآن به خودتان بگویید که خب «من یک شرکت بیمه دارم و بیمه می‌فروشم یا من یک کارگاه تولیدی دارم و لباس می‌فروشم»

پاسخ غلط است؛ هیچ انسانی روی کره زمین وجود ندارد که تمایلی برای خرید یک کاغذ به نام بیمه داشته باشد که فقط برای مواقع بحرانی طراحی‌شده است! درواقع شرکت‌های بیمه، «خیال راحتی» را به شما می‌فروشند و این یعنی شناخت درست از خدمات و محصول.

یا شمایی که شرکت تولیدی دارید، «لباس» نمی‌فروشید! مشتری شاید ده‌ها جفت لباس قدیمی در خانه خودش داشته باشد؛ اما چرا آنان را نمی‌پوشد و تصمیم به خرید لباس جدید می‌گیرد؟

بله! او درواقع «اعتمادبه‌نفس» می‌خرد؛ چرا هنگامی‌که یک‌چیز جدید مد می‌شود، همه به سراغ آن سرازیر می‌شوند؟ چون می‌خواهند احساس خاص بودن و اعتمادبه‌نفس داشته باشند. حالا بگردید و عنصر درونی محصول خودتان را پیدا کنید.

و مورد دوم، «مزیت رقابتی» است؛ در بازارهای امروزی ده‌ها و شاید صدها رقیب مختلف در بازار وجود دارد. مشتریان به‌صورت پیش‌فرض برندهای موردنظر خودشان را تعیین کرده و از آنان خرید می‌کنند.

هنگامی‌که شما وارد این بازارها می‌شوید، طبیعتاً به دنبال مشتری می‌گردید؛ اما مشتریان چرا باید شمارا انتخاب کنند؟ چه چیز خاصی دارید که باعث تمایز شما نسبت به آنان می‌گردد؟

استراتژی تبلیغات اینترنتی

پاسخ شما به این موضوع، می‌شود «مزیت رقابتی» شما.

بگذارید مثالی برایتان بزنم؛ فرض کنید شما می‌خواهید یک مغازه روسری فروشی بزنید که در اطرافتان پر از مغازه‌های مشابه است. شما هیچ مشتری ندارید! از شما می‌پرسیم که «خب چه مزیت رقابتی دارید؟» و در پاسخ، شما شاید بگویید که چیدمان مغازه جذابیت بالایی دارد و از چراغ‌های RGB زیادی استفاده کرده‌ایم.

در اینجا شما یک برتری نسبت به بقیه دارید، اما این‌یک «مزیت» برای مشتری نیست؛ در چنین مواردی مشتری به‌صورت ناخودآگاه به خودش می‌گوید که خب، من روسری می‌خواهم، چراغ‌های تو که به درد من نمی‌خورند!

حالا در سناریو مشابه تصور کنید که شما در بازاری روسری می‌فروشید که هیچ‌کدام تضمین بازگشت محصول را ندارند، اما شما به تمام مشتریانتان می‌گویید که تا 7 روز ضمانت بازگشت کالا و بازگشت پول بدون هیچ شرطی دارید.

آفرین! این شد یک مزیت رقابتی. پس تا به اینجا متوجه شدیم که مزیت رقابتی شما باید برای مشتریان هم باارزش باشد و آنان این فکر را کنند.

و مورد آخر، راجع به نحوه رساندن محصولات به مشتریان است؛ فرض کنید شما درزمینهٔ «انجام خدمات دیجیتال مارکتینگ» فعالیت می‌کنید. ازاینجایی‌که نوع کار شما تخصصی محسوب می‌شود، طبیعتاً مشتریان خاصی نیز دارید.

به‌عنوان‌مثال نحوه جستجو آن‌ها برای رفع این نیاز می‌تواند از طریق جستجو در گوگل باشد. همیشه قبل از هرکاری از خودتان بپرسید «چطور؟ مشتریان بالقوه چطور از من خرید می‌کنند؟»

هنگامی‌که روی این سه بخش تسلط کاملی داشته باشید، خیلی ساده می‌توانید اجزای مختلف تبلیغاتتان ازجمله پیام، تصویر و متن را انتخاب کنید!

مشتریان هدف

مشتریان هدف گروهی از افرادی هستند که ممکن است به محصولات یا خدمات شما علاقه‌مند باشند. به‌عنوان‌مثال ما هرگز نمی‌توانیم به یک پسر 11 ساله، کابینت بفروشیم یا به آقایان، لوازم‌آرایشی پیشنهاد دهیم!

بنابراین خیلی مهم است که تحقیقات گسترده‌ای درزمینهٔ مخاطبان هدفمان داشته باشید و شخصیت‌های افراد مختلف را بشناسید. به‌عنوان‌مثال اگر زمینه فروش لوازم‌آرایشی فعالیت می‌کنید، طبیعتاً مخاطبان شما زنانی هستند که به زیبایی‌شان اهمیت می‌دهند؛ اما همین مخاطبان نیز به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شوند.

به‌عنوان‌مثال، دختران نوجوان، زنان جوان وزنان میان‌سال بخشی از مخاطبان شما خواهند بود. هرچه سن مخاطبان بالاتر باشد، اهمیت بیشتری به جوانی پوست و ضرر نداشتن مواد آرایشی برای پوستشان قائل هستند و ازاین‌رو، محصولات شما باید برای انواع طیف‌ها تولید شود.

نکته مهمی که حتماً باید به این توجه کنید این است که لزوماً مخاطبان شما ممکن است همان کسی که محصولاتتان را خریداری می‌کند نباشد. مثلاً فرض کنید شما مرغداری دارید؛

در اینجا خریداران شما مغازه‌داران و مرغ فروش‌های سرتاسر شهر خواهند بود اما مخاطبان هدف مردم عادی هستند؛ بنابراین حتماً به این نکته توجه داشته باشید.

و بحث مهم بعدی در مورد افراد تأثیرگذار در بحث خریدن یا نخریدن محصول یا خدمت است؛ فرض کنید شما یک شرکت خودروسازی دارید که قیمت یکی از ماشین‌هایتان 300 میلیون تومان است.

وقتی یکی از اعضای یک خانواده مثل مرد تصمیم به خرید می‌گیرد، افرادی مثل فرزندان و همسر، پدر و مادر و … به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم روی تصمیم او اثر خواهند گذاشت.

بنابراین این افراد نیز در استراتژی تبلیغات شما می‌توانند به‌عنوان مخاطبان هدف شناسایی شوند و استراتژی‌هایی برای متقاعدسازی آنان انجام گیرد.

رسانه‌های ارتباطی

انسان‌ها به‌صورت طبیعی موجودات بسیار اجتماعی هستند و ازاین‌رو برقراری ارتباطات با آنان برای افزایش رضایتشان از اهمیت بالایی برخوردار است.

بعدازاینکه محصول خودتان را شناختید، مزیت رقابتی ساختید و مخاطبان هدفتان را به‌صورت کامل شناسایی کردید، نوبت آن است که رسانه‌های موردنظرتان برای ارتباط را مشخص کنید.

امروزه در سرتاسر دنیا رسانه‌های ارتباطی بسیاری وجود دارند که مردم از آنان استفاده می‌کنند؛ اما طبیعتاً همهٔ آنان برای شما مناسب نخواهند بود و بازدهی بالایی ندارند. ازاین‌رو باید در ابتدا با تحقیقات متوجه شود که گروه مخاطبان هدفتان بیشتر در کدام رسانه‌ها فعال هستند و سپس در آنان به فعالیت بپردازید.

به‌صورت کلی 5 رسانه ارتباطی زیر معمولاً توسط شرکت‌های تجاری استفاده می‌شوند:

  • رسانه‌های سنتی مثل روزنامه‌ها و مجلات
  • شبکه‌های رادیویی
  • شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای
  • انواع تبلیغات اینترنتی مثل بنری، متنی و …
  • ارسال ایمیل برای مخاطبان
  • تبلیغات محیطی و درون‌شهری مانند تابلوهای دیجیتال و …

باجرئت می‌توان گفت که اگر تمامی مراحل را خوب پیش بروید اما در رسانه‌های مناسبی فعال نکنید، تقریباً هیچ نتیجه‌ای به دست نخواهید آورد. شرکت فروش لوازم خانه‌ای را تصور کنید که در یک شبکه مربوط به کودکان اقدام به انتشار تبلیغات می‌کند؛ در اینجا طبیعتاً نباید انتظار نتایج بزرگی داشته باشید!

نکته مهمی که در انتخاب رسانه تأثیر زیادی دارد و پیش‌تر نیز به آن اشاره کردیم، میزان سرمایه‌ای است که در اختیاردارید. به‌عنوان‌مثال اگر شما فقط 10 میلیون تومان سرمایه‌دارید، طبیعتاً تبلیغ در تلویزیون مناسب نیست؛ اما با همین مبلغ می‌توان از تبلیغات متنی در اینترنت استفاده کرد.

چگونه استراتژی تبلیغات خود را تدوین کنیم؟

تدوین استراتژی تبلیغات

حالا که فهمیدیم استراتژی تبلیغات چیست و چگونه می‌تواند موفقیت یا عدم موفقیت برند ما را تعیین کند، نوبت آن است که به شما بگوییم چگونه می‌توانید استراتژی خودتان را بر اساس اهدافی که دارید تعیین کنید و در مسیر پیشرفت قدم بردارید.

مشتریان هدفتان را بشناسید

نداشتن هدف مشخص برای جذب مشتری، مانند قدم گذاشتن به اقیانوسی است که نمی‌دانید از طریق آن به کجا خواهید رسید. طبیعتاً محصولات و خدمات شما برای تمامی مردم مناسب نیست و گروهی از افراد خاص هستند که به آن نیاز دارند؛

بنابراین خیلی مهم است که آنان را به‌صورت کامل بشناسید و نیازها و سلایقشان را درک کنید. اگر بخواهیم اصول اولیه تبلیغات را بیان کنیم، قطعاً هدفمند بودن جزو آن است.

اجرای کمپین‌های تبلیغاتی غیر هدفمند باعث می‌شود که هزینه‌های مالی زیاد بکنید و در عوض هیچ نتیجه‌ای نگیرید! شاید برایتان جالب باشد که بدانید دلیل ورشکسته شدن بسیاری از شرکت‌های دنیا همین بوده است.

یکی از اصلی‌ترین قدم‌های گروه بازاریابی شما جمع‌آوری داده‌هایی است که از طریق لید جنریشن به‌دست‌آمده تا از این طریق به بهترین شکل ممکن بتوانید مشترکین هدفتان را بشناسید.

انجام نظرسنجی و تحقیقات میدانی نیز یکی از کارهایی است که باید در ابتدای راه در اولویت‌هایتان قرار بگیرد. پرسیدن سؤال‌های حرفه‌ای از مشتریان احتمالی باعث می‌شود که دغدغه‌ها و نگرانی‌هایشان را به‌خوبی بشناسید و با ارائه راه‌حلی مناسب از طریق محصولتان، آنان را به مشتریان وفادارتان تبدیل کنید.

داده‌هایی که از این طریق به دست می‌آیند یکی از اصلی‌ترین منابعی هستند که برای یک کسب‌وکار وجود دارند و شما با استفاده از آنان می‌توانید کمپین‌های بسیار بهتری راه‌اندازی کنید.

به‌صورت کلی شناسایی مخاطبان هدف یعنی: «بدانیم محصول یا خدماتمان را به چه کسانی می‌خواهیم بفروشیم و متن و تصاویر تبلیغاتمان کاملاً بر اساس نیاز آنان باشد.»

از ابزارهای ارزیابی تبلیغات استفاده کنید

در هیچ زمینه‌ای بدون آزمون‌وخطا نمی‌توان به موفقیت رسید و این موضوع در تبلیغات نیز صادق است. شما چگونه می‌خواهید مشکلات استراتژی‌های خودتان را بدانید درصورتی‌که هیچ وسیله‌ای برای ارزیابی آنان ندارید؟

درگذشته و زمانی که تبلیغات تنها در دنیای آفلاین انجام می‌شد، بازخورد گرفتن از تبلیغات بسیار دشوار بود و ما عملاً نمی‌توانستیم به بسیاری از داده‌های موردنیازمان دسترسی داشته باشیم.

اما با به وجود آمدن دنیای اینترنت، ابزارهای زیادی برای کمک به بازاریاب‌ها به وجود آمدند که ازجمله از معروف‌ترینشان می‌توان به گوگل ادوردز، گوگل آنالیتیکس و … اشاره کرد.

با کمک این ابزارها ما به‌راحتی می‌توانیم نشتی‌های کار خودمان را بگیریم و متوجه شویم که دلیل نتیجه نگرفتن یک کمپین چه بوده و در آینده چگونه می‌توانیم جلوی این اتفاق را بگیریم.

انسان‌ها مانند ربات‌ها نیستند که ما بتوانیم برای تمامی‌شان یک برنامه و نسخه بنویسیم و مانند یکدیگر کار کنند؛ ازاین‌رو در تولید پیام تبلیغاتی باید بارها و بارها به آزمون‌وخطا بپرداریم تا درنهایت به بهترین نسخه خودمان تبدیل شویم.

البته اگر کار شما به‌گونه‌ای است که در دنیای آفلاین نیز باید تبلیغات انجام دهید، نگران نباشید. کافی است که از اطلاعاتی مثل شماره تلفن و آدرس سایتتان استفاده کنید تا از این طریق افراد را به این بخش‌ها هدایت کنید و با ابزارهای ذکرشده در مرحله قبل، نیازهایشان را بسنجید.

استراتژی تبلیغات محیطی

زمان‌بندی درستی برای اجرای تبلیغات داشته باشید

برندهای تازه‌کار معمولاً این تصور رادارند که در تمامی طول سال میزان بازدهی تبلیغاتشان یکسان است و به دلیل همین دید، به‌صورت دائم یک بودجه را برای تبلیغات اختصاص می‌دهند درصورتی‌که این کاملاً نادرست است!

تصور کنید که در فصل زمستان قرار داریم و شما نیز درزمینهٔ فروش لباس‌های گرم فعالیت می‌کنید؛ آیا تبلیغات برای جشنواره فروش محصولاتتان در فصل تابستان بیشتر نتیجه می‌دهد یا مثلاً در فصلی مثل زمستان؟!

جواب کاملاً مشخص است؛ درزمینهٔ تبلیغات، داشتن انعطاف‌پذیری از اهمیت بالایی برخوردار است و شما باید بتوانید در زمان‌های مختلف، استراتژی‌های تبلیغاتی مختلفی را پیاده‌سازی کنید.

اگر خدمات یا محصولاتتان به‌گونه‌ای است که در فصل‌هایی خاص از سال دارای بیشترین میزان تقاضاست، باید در این بازه سرمایه‌گذاری گسترده‌ای روی تبلیغات بکنید.

با این کار، می‌توانید بیشترین میزان فروش را تجربه کنید و در ماه‌های بعدی سال نیز سود خودتان را حفظ کنید. نکته مهم این است که همیشه سعی کنید قبل از شروع بازه فروش زیاد، تبلیغات را آغاز کنید تا سریع‌تر در دید مشتریان قرار بگیرید و در انتهای فصل نیز به مدت محدودی آن را ادامه دهید.

این‌یکی از فن‌هایی است که شرکت‌های بزرگی مثل دیجی کالا در پیش می‌گیرند و درآمدهای هنگفتی به جیب می‌زنند؛ به‌عنوان‌مثال کافی است در ماه‌های مختلف وارد این سایت شوید. در ماه مهر، با حجم انبوهی از تبلیغات مربوط به لوازم مدرسه روبرو هستید. در فصل زمستان، انواع و اقسام لباس‌های گرم و کاپشن به شما پیشنهاد می‌شود و همین‌طور در هر مناسبت خاص دیگر.

برند سازی را به‌صورت صحیح انجام دهید

برند سازی یکی از مهم‌ترین بخش‌های یک استراتژی تبلیغات است؛ شاید برخی از کمپین-های تبلیغاتی که با سرمایه زیادی به‌یک‌باره وارد بازار می‌شوند بتوانند به مدت محدود به فروش بالایی دست یابند، اما اگر برند سازی را به‌صورت درست انجام ندهند خیلی سریع از ذهن مشتریان محو خواهند شد.

یکی از اصلی‌ترین دلایل موفقیت شرکت‌هایی مثل اپل و سامسونگ، برند سازی قدرتمندی است که انجام داده‌اند؛ به صورتی که بلافاصله پس از دیدن تبلیغات مربوط به این دو می‌توانید متوجه برند موردنظر بشوید.

بنابراین خیلی مهم است که در تبلیغاتتان از رنگ‌های استفاده کنید که باشخصیت برند شما هماهنگ بوده و خیلی ساده بتوان آن را حدس زد.این باعث می‌شود که در طولانی‌مدت وارد ذهن ناخودآگاه مشتریان شده و آنان شروع به تعامل با شما کنند.

توجه داشته باشید که در تبلیغات همیشه افزایش زیبایی و تنوع در رنگ‌ها نمی‌تواند مناسب باشد و گاهی ممکن است برعکس، باعث سردرگمی مخاطبان نیز بشود.

به‌عنوان‌مثال فرض کنید برند کوکاکولا که سال‌های طولانی بارنگ قرمز شناخته می‌شود، شروع به استفاده از رنگ آبی کند! در اینجا مطمئناً شما گیج می‌شوید. در ابتدا ممکن است فرض کنید که این‌یک برند تقلبی است که شروع به کپی از برند کوکاکولا کرده است.

بنابراین خیلی مهم است که در استراتژی تبلیغاتی که تدوین می‌کنید، از عناصری بهره بگیرید که کاملاً برای مخاطبان آشنایی دارد و باعث تداعی معنی در ذهنشان می‌شود.

تمام تمرکز شما باید بر این اساس باشد که هرگز تصویر برندی که در ذهن مشتریان ساخته‌اید تغییر نکند؛ زیرا در غیر این صورت ضررهای هنگفتی خواهید کرد.

منابع فعلی‌تان را بشناسید و به‌درستی از آنان استفاده کنید

همان‌طور که می‌دانید، ما به میزان نامحدودی از زمان و پول دسترسی نداریم؛ بنابراین خیلی مهم است که همیشه از منابعی که در دسترس دارید به بهترین شکل ممکن استفاده کنید تا در مسیر پیشرفت قرار گیرید.

به‌عنوان‌مثال، یکی از فعالیت‌هایی که تقریباً تمامی برندهای دنیا برای افزاش دیده شدن انجام می‌دهند، تولید محتوا و سئو است؛ اما سئو و قرارگیری در نتایج بالای گوگل نیاز به‌وقت زیادی دارد و اگر در طی این مدت به فروشی نرسید، قطعاً ورشکست می‌شوید.

بنابراین یکی از این راهکار انجام تبلیغات کلیکی در گوگل، هم‌زمان با تولید محتوا است. در چنین شرایطی شما هم فروش دارید و هم به‌مرورزمان در نتایج طبیعی گوگل بالا می‌آیید و هزینه تبلیغاتتان کاهش می‌یابد.

نکته مهم بعدی این است که همواره قبل از انجام هرگونه تبلیغ، عواقب آن را بسنجید. انجام تبلیغات گران‌قیمت در شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای ممکن است به‌یک‌باره بودجه تبلیغاتی‌تان را برای چندین ماه از بین ببرد و ازاین‌رو از رقیبانتان بسیار عقب بمانید.

اصلی‌ترین گام شما در این مرحله این است که دقیقاً بدانید در ماه چه مقدار بودجه در اختیاردارید؛ در مرحله بعد، باید مکان‌هایی را شناسایی کنید که حضور در آنان بیشترین بازدهی را برایتان به همراه دارد. مثلاً شاید یک شرکت تبلیغ در تلویزیون سود وحشتناکی داشته باشد اما همین موضوع در شبکه‌های اجتماعی برایش صدق نکند.

توجه کنید که در این قسمت باید بسیار با خودتان صادق باشید و خوش‌بینی بی‌مورد را کنار بگذارید؛ حتی می‌توانید مقداری منفی نگر نیز باشید.

مکان‌های درست تبلیغات بر اساس مخاطبان هدف را بشناسید

آقای دیل کارنگی در کتاب «آیین دوست‌یابی» خودش می‌گوید که: «من عاشق توت‌فرنگی با خامه هستم. من گاهی نیز به ماهیگیری می‌روم اما هرگز به قلابم توت‌فرنگی و خامه نزده‌ام»

بسیاری از صاحبان کسب‌وکار در مرحله انتخاب محل تبلیغات اشتباه می‌کنند؛ زیرا همه‌چیز را بر اساس حدس و گمانه اندازه‌گیری می‌کنند که کاملاً غلط است. آنان فکر می‌کنند که چون خودشان آن خامه و توت‌فرنگی را دوس دارند، مخاطبانشان نیز چنین هستند.

در تدوین استراتژی تبلیغات، ما چیزی به نام حدس و گمان نداریم. تمامی فعالیت‌های ما باید بر اساس داده‌ها و محاسبات منطقی صورت بگیرد.

مثلاً فرض کنید که شما صاحب یک کسب‌وکار هستید و از یک برنامه تلویزیونی مانند دورهمی بسیار لذت می‌برید. در چنین زمانی، شما حس می‌کنید که مخاطبان هدفتان نیز حتماً از این برنامه خوششان می‌آید و در آن حضور دارند.

اما لزوماً شاید چنین نباشد! پس حتماً همیشه منطقی بوده و با احساسات از این مرحله گذر نکنید.

جمع‌بندی و نتیجه گیری

به‌صورت کلی استراتژی تبلیغات یعنی برنامه و نقشه‌ای که برای رساندن پیام‌های تبلیغاتی خود به مشترکین بالقوه استفاده می‌کنیم و آنان را به سمت خودمان جذب می‌کنیم. تعیین مخاطبان هدف، رسانه‌های ارتباطی، محل انتشار تبلیغات، زمان انجام تبلیغات و … بخشی از استراتژی تبلیغات به شمار می‌آیند.

در این مقاله از سایت مهدی عراقی سعی کردیم به شما بگوییم که استراتژی تبلیغات چیست و نحوه تدوین آن چگونه است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا